چه کسی پدرخوانده مافیا است تاریخ ظهور

فرهنگ

مافیا در اواسط قرن نوزدهم در سیسیل ظاهر شد. مافیا آمریکایی شاخه ای از سیسیلی ها است که در اواخر قرن نوزدهم، "امواج" مهاجرت ایتالیایی کار می کرد. اعضای و اعضای وابسته گروه مافیا باید به منظور ارعاب زندانیان و قتل آنها در تلاش برای قطع مهلت مقدماتی قتل را مرتکب شوند.

گاهی اوقات این قتل ها به دلیل انتقام یا اختلاف نظر انجام شد. این قتل ها در مافیایی حرفه ای شد. در طول تاریخ، مهارت قتل دائمی شده است. برنامه ریزی، اجرای و آشکار سازی آثار - همه اینها بخشی از یک توافق "تجارت" با یک قاتل ماهر بود. با این حال، بسیاری از قاتلان زندگی خود را با مرگ خشونت آمیز به پایان رساندند یا بخش زیادی از آن را در زندان سپری کردند.

10. یوزف "حیوانات" بارباسا (یوسف "حیوانات" باربوزا)

Barbosa به عنوان یکی از بدترین قاتلان در دهه 1960 شناخته شده است، زیرا اعتقاد بر آن، او بیش از 26 نفر را کشت. او نام مستعار خود را در حادثه ای که در یک باشگاه شبانه رخ داد، زمانی که، پس از کمی اختلاف نظر، "کل" را "سرکوب" کرد. بعدها پس از آن، او کار خود را در بوکسور ادامه داد و برنده 8 جایزه از 12 جنگ با نام مستعار "بارون" شد.



با وجود این واقعیت که او با این حال چندین تلاش برای بازگشت به زندگی قانونی را انجام داده است، "طبیعت عوارض آن را بر عهده گرفت"، چرا که بسیاری از گرگ خورده نمی شوند، او هنوز به جنگل نگاه می کند، بنابراین او به زودی دوباره به جرم تبدیل شد. در سال 1950، او پنج سال در مستعمره مستعمرات ماساچوست خدمت کرد، در حالی که به طور مرتب به محافظان و سایر زندانیان حمله کرد. پس از خدمت سه سال از زمان تعیین شده، او فرار کرد، اما به زودی گرفتار شد.

پس از آزادی او، بلافاصله به باند گانگستر پیوست، و "کسب و کار خود" خود را در مورد سرقت وارد شد. در همان زمان، کار خود را به عنوان "قاتل" در خانواده جنایی از پاتریشیا شروع به توسعه. در طول سالها، تعداد قربانیان آن افزایش یافته است، و همچنین اعتبار آن به عنوان قاتل تقویت شده است. سلاح ترجیحی او یک تپانچه خاموش بود، اگر چه او نیز دوست داشت که با بمب های ماشین آزمایش شود.



با گذشت زمان، باربواس یک شخصیت محترم در جهان جنایتکار شد، اما با شهرتش غیرممکن بود که دشمنان خطرناک را بدست نیاوریم. بعد از اینکه او به اتهام قتل به زندان رفت، متوجه شد که ترور او برای او آماده شده است، او موافقت کرد که علیه ریموند پاتریارکا، رئیس مجلس مافیا، در برابر محافظت از اف بی آی، شهادت دهد. بعضی اوقات او به عنوان بخشی از یک برنامه حفاظت از شاهد دفاع شده بود، اما دشمنان هنوز موفق به گرفتن او شدند. در سال 1976، او در نزدیکی خانه اش گشت زده بود و با تفنگ شلیک می کرد.

9. جو "دیوانه" گالو ("دیوانه" جو گالو)

جوزف گالو یکی از اعضای برجسته باند جنایتکار پروفسکی بر اساس نیویورک بود. او بی رحمانه کشته شد و اعتقاد بر این بود که او در بسیاری از کشتارهای قراردادی به دستور رئیس خود جو Profaci مشارکت داشته است. به طرز وحشیانه ای، نام مستعار او هیچ ارتباطی با شهرت قاتلانش ندارد.

بسیاری از "همکاران" او را دیوانه نامیدند، زیرا او علاقه مند به گفتگو از فیلم های گانگستر و نقل مکان کردن شخصیت های خیالی بود. شهرت او در سال 1957 بسیار مؤثر بود و هنگامی که جو مظنون بود (هر چند که هرگز اثبات نشد)، او یکی از کسانی بود که آلبرت آناستازیا، رئیس بسیار قدرتمند مافیایی را کشته بود.



یک سال بعد، گالو تیمی را برای سرنگونی رهبر خانواده Profasi Joseph Profasi گردآورد. این تلاش ناموفق بود، پس از آن بسیاری از دوستان و بستگانش کشته شدند. امور گالو خیلی بد بود و در سال 1961 او به سرقت و محکوم شدن به 10 سال زندان محکوم شد.

در طول زمان خود در زندان، وی مجبور شد چندین زندانی دیگر را به سلولش دعوت کند و سیب زمینی را به مواد غذایی خود اضافه کند. بسیاری از آنها به طور جدی بیمار شدند، اما هیچکس مرد نبود. پس از خدمت 8 سال از تاریخ منصوب، وی اوایل آزاد شد.



پس از آزادی او، گالو مصمم شد نقش رهبر خانواده جرم و جنایت کلمبو را بازی کند. در سال 1971، یک گانگستر آمریکایی آفریقایی-آمریکایی سه بار در سر جورج کلمبو، رهبر جناح جبهه، به ضرب گلوله کشته شد. با این حال، گالو به زودی با پایان تراژیک خود ملاقات خواهد کرد. در سال 1972، هنگام غذا خوردن در یک رستوران ماهی با خانواده و محافظ او، او توسط پنج عکس به سینه کشته شد. اعتقاد بر این بود که مظنون اصلی قتل عام کارلو گامبینو است که این اقدام را در قتل عام جو کلمبو انجام داد.

8. جیووانی بروسا (جیووانی بروسکا)

جیووانی بروسکا یکی از اعضای جنایتکار و سادیستی است. مافیای سیسیلی. او ادعا می کند که او بیش از 200 نفر کشته است، اگرچه در واقع این احتمال نیست که حتی مقامات این رقم را قبول نکردند. نوار در پالرمو رو به رشد بود و از دوران کودکی با جهان زیر زمینی ارتباط برقرار کرد. در نهایت، او عضو "گروه مرگ" شد و مرتکب جرائمی شد که به دستور سرتیو ریورا رئیس بود.

بارسا در قتل دادستان سال 1992 در برابر مافیای جیووانی فالکون شرکت داشته است. بمب بزرگ   با وزن تقریبی نیمی از تن در زیر بزرگراه پالرمو قرار گرفت. وقتی ماشین در جایی که بمب گذاشته شد عبور کرد، دستگاه انفجاری کار میکرد، علاوه بر Falcone، بسیاری از افراد عادی که در آن لحظات سرنوشتساز بودند، کشته شدند. انفجار بسیار قدرتمند بود که یک سوراخ در جاده ها را سوراخ کرد و مردم محلی فکر کردند که زمین لرزه شروع شد.



بلافاصله پس از آن، Bruska شروع به مواجهه با بسیاری از مشکلات. او دوست سابق   جوزپه دی متئو (Giuseppe di Matteo) خبرنگار شد و در مورد دخالت بار در قتل فالکون گفت. به منظور سکوت Matteo، بار، پسر 11 ساله خود را ربود و او را به مدت دو سال شکنجه کرد. او همچنین به طور منظم پدرش عکس های پسر او را فرستاد و خواستار لغو شهادتش شد. در پایان، پسر خفه شد و بدنش در اسید حل شد تا شواهد را از بین ببرد.

با این حال، بارکا به حبس ابد محکوم شد، اما توانست فرار کند و شروع به ادامه کار فعال در جرایم سازمان یافته. با این حال، مقامات هنوز موفق به رسیدن به او شد، و او در یک خانه کوچک در روستای سیسیلی دستگیر شد.



افسرانی که در بازداشت شرکت داشتند، ماسک های اسکی پوشانی را پوشیدند تا چهره خود را از جنایتکاران پنهان کنند، زیرا در غیر این صورت آنها مجبور می شوند مجازات شوند. او به قتل های متعدد محکوم شده است، او در حال حاضر در زندان است، جایی که تا پایان روزهایش باقی خواهد ماند.

7. جان اسکالیس

جان اسكالئز یکی از قاتلین اصلی قبیله الكاپون در زمان ممنوعیت در دهه های 1930 و 1940 بود. وقتی او بیست ساله بود، او چشم راست خود را در یک مبارزه چاقو از دست داد، که بعدها با یک شیشه جایگزین شد. پس از آن، برای تثبیت اعتبار خود، او شروع به گرفتن دستورات برای قتل از برادران گناها کرد. بعدها، او مخفیانه شروع به همکاری با ال کاپن کرد. جان همچنین 14 سال در زندان به خاطر کشتار جان خود را صرف کرد و همسرانش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.



او احتمالا محبوب ترین در ارتباط با مشارکت او در کشتار روزانۀ سنت ولنتاین بود، زمانی که هفت نفر در کنار دیوار قرار داشتند و به طرز وحشیانه ای توسط مردان مسلح که به عنوان افسر پلیس لباس پوشیدند، به ضرب گلوله کشته شدند. اسکالیس دستگیر و متهم به قتل شد، اما به زودی آزاد شد، زیرا گناه او ثابت نشده است.



الكاپون بعدا می آموزد كه اسكالس و دو قاتل دیگر در توطئه برای سرنگونی رهبری خود دخالت داشته اند. او هر سه را به ضیافت دعوت کرد، همه را تقریبا به مرگ محکوم کرد، و وتر نهایی گلوله هایی را به شکنجه ها اخراج کرد.

6. تامی DeSimone

خانواده این مرد قابل تشخیص است، از آنجا که در سال 1990 بازیگر جو پزکی در فیلم "پسرهای شکوه" تامی را بازی کرد. با این وجود، با وجود این واقعیت که در فیلم او به عنوان یک مرد کوچک و کوتاه به تصویر کشیده شده است، در زندگی او یک قاتل بزرگ و گسترده ای بود که تقریبا 2 متر بلند و وزن بیش از 100 کیلوگرم بود. ثابت شده است که 6 نفر از دست خود شخصا جان خود را از دست دادند، با این وجود، بر اساس برخی منابع، این تعداد بیش از 11 است. هنری هیل، خبرنگار او را "یک روانپاتیزه خالص" توصیف کرد.

د سیمون اولین قتل خود را در سال 1968 انجام داد. در طول پیاده روی با هنری هیل از طریق پارک، او یک مرد ناشناخته را دید که به سوی آنها راه می رفت. او به هنری برگشت و گفت: "هی، نگاه کن!" سپس فریاد کشید و به طرف غریبه گریخت. این آخرین قهرمان تحریک کننده نیست.



در یکی از میله ها، او را از دست داد به خاطر اشتباه، به نظر او، لایحه برای نوشیدنی. ضرب و شتم یک اسلحه، او خواستار است که متصدی برای او رقص می کند. وقتی دومی حاضر شد، او یک پا را شلیک کرد. یک هفته بعد، بار دیگر در همان نوار، او شروع به خندیدن در متصدی بار زخمی در پا، که او بی طرفانه او را به جهنم فرستاده است. تامی به سرعت واکنش نشان داد: او یک اسلحه را بیرون کشید و یک بارسا را ​​کشته و سه بار او را تیراندازی کرد.

پس از شرکت در پرونده سرقت لوفتانزا معروف، تامی کار خود را به عنوان یک ضربه مرد برای یک دوست و متفکر دزد، جیمی برک کار کرد. او اطلاعات آگاهان را از بین برد و در نتیجه سهم خود را از غارت افزایش داد. یکی از کسانی که کشته شد، یک دوست بسیار نزدیک تامی استاکس ادواردز بود (Stacks Edwards)، که او با بی میلی بسیار کشته شد. برک به تامی گفت که او می تواند تبدیل به یک عضو کامل گروه مافیا با کشتن ادواردز شود، و د سیمون موافقت کرد.



در نهایت، تیرگی سریع تامی، او را به مرگ متهم کرد. در حمله بعدی خشم کور، او دو تن از دوستان نزدیک جان گاتتی (جان Gotti) را به قتل رساند. او این وظیفه خود را شخصا حتی با تامی انجام داد. با توجه به داستان های هنری هیل، فرآیند کشتار طولانی بود، زیرا گوتی دای سیمون را به شدت رنج می برد. او در سال 1979 کشته شد و بقایای او هرگز یافت نشد.

5. Salvatore Testa (Salvatore Testa)

سالواتوره یک گانگستر فیلادلفیا بود که از سال 1981 تا مرگش در سال 1984 به عنوان یک قاتل برای گروه جنایی Scarfo خدمت کرد. پدرش، یک مرد بسیار با نفوذ در محافل مجرمان، در سال 1981 به سر می برد و سلطاتوره را به برخی از تجارت های قانونی و غیر قانونی خود ترک می کند. در نتیجه، در 25 سالگی، تستا بسیار غنی بود.



تست شخص بسیار تهاجمی بود و او در طی "فعالیت" خود شخصا 15 نفر را کشت. یکی از قربانیان او مردی بود که قتل پدرش، گانگستر و محافظ روکو ماریونچچی (روکو مارینوچی) را آماده کرد. بدن او دقیقا یک سال پس از مرگ پدرش سلطاتور بود. او به طور کامل با زخم گلوله پوشیده شده بود، و در دهان او سه بمب انفجاری بود.

تعداد زیادی از تلاش ها در سالواتوره انجام شد، اما او همیشه موفق شد بعد از آنها زنده بماند. اولین تلاش در تراس یک رستوران ایتالیایی ساخته شد، هنگامی که یک صندلی فورد آهسته، عبور از جدول تستا و لبه ای که در پنجره ای که از شکم و بازوی چپش دیده می شد، از بین می رفت. با این حال، او جان سالم بدر برد و مهاجمان مجبور شدند پس از اینکه متوجه شدند چه کسانی بودند، به زیر زمین رفتند.



تستا پس از اینکه توسط دوست سابق خود دستگیر شد، متوجه مرگش شد. او در فاصله نزدیک با یک ضربه به پشت سر کشته شد. انگیزه قتل ترس از رئیس گروه جنایتکار اسکارو بود که تستا علیه او تظاهرات کرد.

4. Salvatore "Sammy Bull" Gravano (Salvatore "Sammy Bull" Gravano)

سمی بول عضو قبیله جرم گامبینو بود. اما او به احتمال زیاد پس از او به عنوان خبرنگار در برابر رئیس جان جان Gotti شد. شهادت او کمک کرد تا Gotti پشت میله ها را برای بقیه روزهاش قرار دهد. Gravano در طول تمام عمر جنایی خود، تعداد زیادی از قتل و کشتارهای قراردادی را مرتکب شده است. او نام مستعار "گاو" را به دلیل اندازه، رشد و همچنین عادت های جادویی با دیگر مباشران دریافت کرد.

او فعالیت مافیا خود را در اواخر دهه 1960 در قبیله ی جنایتکار کلمبو شروع کرد. او در سرقت مسلحانه و سایر جنایات جزئی شرکت کرد، اگر چه او به سرعت به یک منطقه نسبتا سودمند تبدیل شد - رباخواری. او اولین قتل او را در سال 1970 مرتکب شد و به بول کمک کرد تا از عالم اموات احترام بگذارد.



در اوایل دهه 1970 Gravano عضو گروه جرم و جنایت Gambino بود. او با اتهام قتل دستگیر شد، با این حال، او به زودی آزاد شد. پس از آن، او شروع به یک سری سرقت های جدی، که او را برای یک و نیم سال. بعد از این دوره، او وزن قابل توجهی در گروه Gambino داشت. او اولین قرارداد خود را برای کشتن قرارداد در سال 1980 امضا کرد.

مردی به نام جان سایمون رهبر توطئه بود، به همین علت آنگولو برونو، رئیس گروه جنایی گروه پلیس فیلادلفیا را به قتل رساند و بدون اجازه از سوی کمیسیون ویژه مافیایی، که او به اعدام محکوم شده بود، به قتل رسید. سیمون در منطقه جنگل کشته شد و بدن وی از بین رفت.



بول قتل سوم خود را در اوایل دهه 1980 مرتکب شد و پس از آن توسط یک سرمایه دار ثروتمند مورد توهین قرار گرفت. او خارج شد و در حالی که دوستان گروانو او را نگه داشت، بول برای اولین بار دو بار در چشم او دو بار زد و سپس در پیشانی کنترل شد. بعد از اینکه مغول سقوط کرد، گروانو آن را بیرون کشید.

بعدها Gravano دست راست رئیس قوم جنایتکار Gambino، جان Gotti شد، که در آن زمان قاتل مورد علاقه Gotti بود. با این حال، پس از چندین بار اتهام جرایم مختلف علیه او مطرح شد، او پیشنهاد کرد اطلاعاتی در مورد Gotti در مقابل کاهش حکم او ارائه کند. او به 19 قتل اعتراف کرد، اما تنها 5 سال حبس دریافت کرد. پس از آزادی او در زیر زمین رفت، با این حال، به زودی او دوباره با جرایم سازمان یافته در آریزونا همراه شد. او در حال حاضر در زندان است

3. جوزپه گرکو (جوزپه گرکو)

جوزپه بود گانگستر ایتالیاییکه در اواخر 1970s به عنوان یک قاتل در پالرمو، ایتالیا کار کرد. بر خلاف دیگر قاتلان، گرکو در طول دوران حرفه ای خود از قانون است. او به ندرت به تنهایی کار می کرد، استخدام یک "اسکادران مرگ"، گانگستر ها با تفنگ های کلاشینکوف، که منتظر قربانی در یک کمین بودند، و سپس آن را اعدام کردند. وی از 58 قتل محکوم شد، گرچه شمار قربانیان، به گفته برخی از اطلاعات، به 80 رسیده است. هنگامی که او یک نوجوان و پدرش را کشت، بدنهای هر دو را در اسید ریخته است.



در سال 1979، گرکو یکی از اعضای ارشد و محترم کمیته مافیایی بود. او بیشتر قتل های خود را از سال 1980 تا 1983، در جنگ دوم مافیایی انجام داد. در سال 1982، رئیس پالرمو Rosaria Riccobono (Rosaria Riccobono) به کباب در املاک گرکو دعوت شد. پس از ورود روساریا و همکارانش، همه آنها توسط "گرکو" و "اسکادران مرگ" کشته شدند. دستور قتل گرکو از رئیس Salvatore Riina (Salvatore Riina) دریافت کرد. هیچ بدن یافت نشد و با توجه به اطلاعات موجود، به خوک های گرسنه تغذیه شد.



در سال 1985، دو عضو سابق «گروه مرگ» در خانه اش کشته شد. به طرز وحشیانه ای، مشتری Salvatore Riina بود، که معتقد بود که گرکو بیش از حد بلندپروازانه بوده و شروع به فکر کردن به طور مستقل برای زنده ماندن. هنگامی که او کشته شد، او 33 سال داشت.

2. آبراهام Reles Baby Twist (Reles "Twist" کودک ابراهیم)

این مرد مشهور ترین قاتل درگیر در قتل وارز بود، یک گروه مخفی از قاتلان که در دهه 1920 تا 1950 برای مافیایی کار میکردند. او بیشتر فعال در دهه 1930 بود، دقیقا زمانی بود که او اعضای گروه های جنایتکار مختلف در نیویورک را کشت. سلاح مورد علاقه او، تبر یخ بود، که او به طرز ماهرانه ای برای سرخوردن قربانی عمل کرده و مغز را سوراخ کرد.

Reles مستعد خشم کور و اغلب در یک جا کشته شدند. هنگامی که او یک پارکینگ را به خاطر این واقعیت که دومین خودروی او به نظر می رسید، کشیده بود ماشینش را برای مدت طولانی پارک کرده بود. زمان دیگری، او دوست مادرش را در خانه مادرش شام دعوت کرد. پس از اتمام غذا، او سر خود را با انتخاب یخ سوراخ کرد و به سرعت از بدنش جدا شد.



در حالی که هنوز یک نوجوان است، Reles به طور مرتب در پرونده های جنایی شرکت داشت و به زودی شخصیت محبوب در جهان جرایم سازمان یافته شد. اولین قربانی او یک دوست سابق مایر شاپیرو بود. Reles و برخی از دوستانش توسط گروه شاپیرو دستگیر شدند، اما در آن زمان هیچ کس صدمه ندیده بود.

بعدها، شاپیرو دختر Reles را ربوده و او را در زمین ذرت تجاوز می کرد، به طور طبیعی Reles تصمیم گرفت تا با کشتن مجرم و دو برادرش انتقام بگیرد. پس از چندین تلاش ناموفق، ابراهیم توانست حتی با یکی از برادرانش، و دو ماه بعد با خودش شاپیرو را نیز بدست آورد. کمی بعد، برادر دوم سوء استفاده کننده زنده به خاک سپرده شد.



به سال 1940، Reles به اتهام ارتکاب جنایات عظیم متهم شد و به احتمال زیاد اعدام شد اگر او محکوم شده بود. برای صرفه جویی در زندگی، او تمام دوستان سابق و اعضای گروه قتل وار را تسلیم کرد که شش نفر آنها اعدام شدند.

بعدا او مجبور به شهادت علیه آلبرت آناستازیا، رئیس مجلس مافیا شد، و در شب قبل از دادگاه او در اتاق هتل تحت حراست ثابت نگه داشته شد. صبح روز بعد، او در پیاده رو مرده بود. هنوز معلوم نیست که آیا آنها او را تحت فشار قرار دادند یا اینکه او خود را سعی کرد فرار کند.

1. ریچارد "Iceman" Kuklinsky (ریچارد "یخ مرد" Kuklinski)

شاید رایجترین قاتل استخدام در تاریخ، ریچارد کوکینسکی است که، طبق انتظار، بیش از 200 نفر را کشت (از جمله آنها زنان و کودکان نبودند). او در سال 1950 تا 1988 در نیویورک و نیوجرسی کار کرد و یک قاتل قراردادی در گروه جرایم DeCavalcante و همچنین در چندین نفر دیگر بود.

در سن 14 سالگی، اولین قتل وی را با ضرب و شتم یک چوب چوبی به مرگ یک لجن متعهد کرد. Kuklinsky به منظور جلوگیری از شناسایی بدن، انگشتان پسر را قطع کرد و دندان هایش را قبل از پرتاب بقایای بدن از پل، از بین برد.



در سالهای نوجوانی او، Kuklinsky تبدیل به یک قاتل سریال مشهور در منهتن شد، به طرز وحشیانه ای به قتل مردم بی خانمان به دلیل هیجان. اکثر قربانیان او شلیک شده یا کشته شدند. هر کسی که با او مخالفت کرد عمر خود را برای حداکثر یک سال از دست داد. شهرت سخت او به زودی جذب باندهای مختلف جنایی که به دنبال استفاده از "استعداد خود برای به دست آوردن خواسته های خود" بودند، را جلب کرد و او را یک قاتل استخدام کرد.

او عضو کامل گاندی جنایی Gambino شد و به طور فعال در غارت و تهیه فیلم های پورنوگرافی دزدی شرکت داشت. یک بار، یکی از اعضای محترم گروه Gambino با ماشین Kuklinsky رانندگی کرد. پس از پارک کردن، مرد یک هدف تصادفی را انتخاب کرد و دستور داد Kuklinsky او را بکشد. ریچارد به سرعت این حکم را اجرا کرد، یک مرد بیگناه را در محدوده نزدیک تیراندازی کرد. این آغاز کارش به عنوان یک قاتل بود.



در طول 30 سال آینده Kuklinski با موفقیت به عنوان یک قاتل کار کرد. او نام مستعار خود را "Iceman" به دلیل روش خود را برای انجماد بدن از قربانیان خود، که کمک کرد پنهان کردن زمان مرگ از مقامات. Kuklinski همچنین برای استفاده از روش های مختلف کشتار مشهور بود، که غیر معمول ترین آن استفاده از یک آرامگاه با هدف هدف قربانی بود، اگرچه او اغلب از سیانور استفاده می کرد.

هنگامی که مقامات نهایتا متوجه شدند کولکینسکی چه کسی بود، هیچ مدرکی مبنی بر محکوم کردن او نسبت به قتل عمدی نداشت. در نتیجه، آنها یک عملیات ویژه انجام دادند، پس از آن Kuklinsky دستگیر و متهم به تلاش برای مسموم کردن فرد با سیانور بود. او پس از اعتراف به قتل های متعدد، پنج جمله زندگی را دریافت کرد. او در سن 70 سالگی در زندان فوت کرد.

اغلب روابط خویشاوندی یا تجاری را با مقامات و سازمان های اجرای قانون ایجاد و استفاده می کند.

در حال حاضر، اصطلاح "مافیای" اغلب به طور گسترده ای برای اشاره به هر باندهای جنایتکار قومی استفاده می شود.

ریاضیات

منشاء کلمه "مافیای" (در متون پیشین - "مافیایی") تا به حال دقیقا مشخص نشده است و بنابراین فرض های بسیاری در مورد میزان اطمینان متفاوت وجود دارد.

برای اولین بار کلمه "مافیا" در ارتباط با گروه های جنایتکار احتمالا در سال 1863 در کمدی توسط Gaetano Mosca و جوزپه Rizzotto در پالرمو، "مافیوزی از زندان Vicaria" (Eng. من mafiusi دی لا Vicaria) اگرچه کلمات "مافیا" و "مافیوزی" هرگز در متن ذکر نشد، اما به نام "رنگ" محلی اضافه شدند؛ کمدی درباره یک باند تشکیل شده در زندان پالرمو است، که سنت های آن مشابه سنت های مافیایی هستند (رئیس، مراسم آغاز، فروتنی و فروتنی، "حفاظت"). در معنای مدرن، این اصطلاح پس از پیشوای پالرمو، فیلیپو آنتونیو گالاتریو (ایتالیایی: فیلیپو آنتونیو گوالتریو) از این کلمه در سند رسمی سال 1865 استفاده کرد. مارک گولتريو که از طرف تورين به عنوان نماينده دولت ايتاليا ارسال شد، در گزارش خود نوشت که "به اصطلاح مافیاییعنی، انجمن های جنایی، جسورتر شده است. "

MP Leopoldo Franchetti، که به سیسیل سفر کرد و یکی از اولین گزارش های معتبر مافیا در سال 1876 را نوشت، این دومین را به عنوان "صنعت خشونت" توصیف کرد و به تعریف آن پرداخت: "اصطلاح مافیایی" به معنی طبقه ای از جنایتکاران خشونت آمیز است که آماده و انتظار نام هایشان هستند آنها را توصیف می کنند و، به دنبال شخصیت و اهمیت خاص خود در زندگی جامعه سیسیلی، حق دارند به نام دیگری، متفاوت از جنایتکاران عامیانه در کشورهای دیگر. فرانچتی متوجه شد که مافیا در جامعه سیسیلی عمیقا ریشه گرفته است و متوجه شد که بدون تغییر اساسی در ساختار اجتماعی و نهادهای کل جزیره امکان پذیر نیست.

تحقیقات انجام شده توسط FBI در دهه 1980 به طور قابل توجهی تاثیر آن را کاهش داد. در حال حاضر مافیا در ایالات متحده یک شبکه قدرتمند سازمان های جنایتکار در کشور است که از موقعیت خود برای کنترل اکثر تجارت های جنایی شیکاگو و نیویورک استفاده می کنند. او همچنین ارتباط با مافیای سیسیلی برقرار می کند.

سازمان

مافیا به عنوان یک سازمان واحد نیست. این شامل "خانواده ها" (مترادف ها - "قبیله" و "کاسکا") است که "منطقه" خاصی را بین خود (به عنوان مثال، سیسیل، ناپل، کالابریا، آپولیا، شیکاگو، نیویورک) تقسیم می کند. اعضای "خانواده" فقط می توانند ایتالیایی ها باشند و در "خانواده ها" سیسیلی - سیسیلی های خالص. سایر اعضای گروه فقط می توانند کاتولیک سفید باشند. اعضای خانواده Omertu را مشاهده می کنند.

ساختار خانواده معمولی

سلسله مراتب معمولی "خانواده" مافیایی.

  • رئیس, دون   یا پدرخوانده   (eng. رئیس) - سر "خانواده". اطلاعات مربوط به هر "پرونده" را که توسط هر یک از اعضای "خانواده" مرتکب شده است، دریافت می کند. رئیس توسط رای گیری انتخاب شده است کاپو؛ در صورتی که تعداد رأی برابر باشد، رأی باید باشد دستیار رئیس. تا دهه 1950 همه اعضای خانواده در رأی گیری شركت كردند، اما بعد از این عملكرد خود را رد كردند، زیرا توجه آژانس های اجرای قانون را جلب كرد.
  • هنچمن   (eng. زیر بغل) - رئیس "معاون"، دومین فرد در "خانواده"، که توسط رئیس خود منصوب می شود. دستیار مسئول اقدامات همه کلوپ ها است. در مورد دستگیری یا مرگ رئیس، متصدی معمولا به عنوان رئیس عمل می شود.
  • کنسلیری   (eng. consigliere) - مشاور "خانواده"، شخصی که رئیس می تواند اعتماد کند و مشاوره او را بشنود. او به عنوان واسطه ای در حل مسائل بحث برانگیز عمل می کند، به عنوان واسطه میان رئیس و رشوه سیاسی، سندیکای کارگری یا مقامات قضایی عمل می کند یا به عنوان نماینده «خانواده» در جلسات با خانواده های دیگر عمل می کند. قاچاقچیان، به عنوان یک قاعده، "تیم" خود ندارند، اما تأثیر قابل توجهی در "خانواده" دارند. با این حال، آنها معمولا یک کسب و کار مشروع دارند، مثلا، مشاغل قانونی یا کار به عنوان یک سهامدار.
  • Caporemodima   (eng. caporegime), کاپویا کاپیتان - رئیس "تیم" یا "گروه رزمی" (متشکل از "سربازان") که مسئول یک یا چند نوع فعالیت جنایی در یک منطقه خاص از شهر است و هر ماه بخشی از درآمد حاصل از این فعالیت را به وی می دهد ("یک سهم" را ارسال می کند) . در "خانواده" معمولا 6-9 چنین "تیم" وجود دارد، و در هر یک از آنها - تا 10 "سرباز". کاپو به یک دستیار یا رئیس خود می گوید. عملکرد در capo باعث می شود دستیار، اما مستقیما شخصیت capo را به رئیس هدایت می کند.
  • سرباز   (eng. سرباز) - جوانترین عضو "خانواده" که به خانواده معرفی شد، در درجه اول، به دلیل اثبات مفید بودنش برای او، و در مرحله دوم، از توصیه یک یا چند سرپایی. پس از انتخاب، سربازان معمولا در "تیم" قرار می گیرند که capo آن را توصیه می کند.
  • پیروزی   (eng. همکار) - هنوز یک عضو از "خانواده"، اما در حال حاضر یک فرد با یک وضعیت خاص. او معمولا به عنوان واسطه ای در معاملات دارو عمل می کند، به عنوان یک نماینده اتحادیه رشوه می گیرد و یا یک تاجر، و غیره غیر ایتالیایی معمولا به "خانواده" پذیرفته نمی شوند و تقریبا همیشه در وضعیت همدست ها باقی می مانند (اگر چه استثنائی وجود دارد - مثلا جو واتس، گوتي) هنگامی که یک "خالی" به نظر می رسد، یک یا چند سرپناه ممکن است توصیه کنند یک مفسر مفید را به عنوان سرباز معرفی کنند. اگر چنین پیشنهادهائی وجود داشته باشد و فقط یک جای "خالی" وجود دارد، نامزد انتخاب شده توسط رئیس است.

ساختار فعلی مافیای ایتالیایی آمریکایی و نحوه عملکرد آن به وضوح توسط Salvatore Maranzano، "رئیس کارفرمایان" (که توسط شیکاچی لوچیانو شش ماه پس از انتخابات وی کشته شده است) تعیین می شود، تعیین می شود. آخرین روند در سازمان "خانواده" ظهور دو "موقعیت" جدید است - رئیس خیابان   (eng. رئیس خیابان) و پیام رسان خانوادگی   (eng. پیام رسان خانوادگی)، - معرفی شده توسط رئیس سابق خانواده "Genovese Vincent Gigante.

"ده فرمان"

  1. هیچکس نمیتواند خودش را به کسی از دوستان "ما" معرفی کند. آنها باید توسط شخص سوم معرفی شوند.
  2. هرگز به همسران خود نگاه نکن.
  3. اجازه ندهید در جامعه پلیس دیده شود.
  4. به باشگاه ها و میله ها بروید
  5. وظیفه شما این است که همیشه در اختیار Cosa Nostra باشید، حتی اگر همسرتان در حال تولد باشد.
  6. همیشه در زمان قرار ملاقات باشید
  7. همسران باید با احترام برخورد شوند.
  8. اگر از شما خواسته شود هرگونه اطلاعاتی را ارائه دهید، به درستی جواب دهید.
  9. شما نمی توانید پولی را که متعلق به دیگر اعضای "Cosa Nostra" و یا بستگان آنها است، اختصاص دهید.
  10. افراد زیر نمی توانند در "Cosa Nostra" شامل شوند: کسی که بستری نزدیک وی در پلیس کار می کند، کسی که نسبت یا نسبی او همسر خود را عوض می کند، کسی که به شدت رفتار می کند و از اصول اخلاقی پیروی نمی کند.

MAFIA   - نام یکی از باند مستقل جنایتکار است که متعلق به جهان جنایی ایتالیایی است. این یک پدیده صرفا ایتالیایی است که در سراسر جهان آنالوگ دقیقی ندارد. کلمه "مافیا" به اختصار شعار قیام 1282 است که شعار را تبلیغ کرد: "مرگ فرانسه! بام، ایتالیا! "(Morte alla Francia Italia Anelia!).
  همچنین، کلمه "مافیا" صفت زمانی است که سیسیل به عنوان یک قلمرو عربی در نظر گرفته می شود و به معنای حفاظت از مرد عام در برابر بی عدالتی قدرت است.
  کلمه "مافیا" در سالهای 1862-1863 به دست آورد، زمانی که در تئاتر پالرمو اجرا شده توسط بازی نویسنده گیسوپ Rizzotto به نام "مافیایی از حکومت" با موفقیت بزرگ برگزار شد.
  جالب ترین چیز این است که در ابتدای خلقتش مافیا فقط یک پدیده روستایی بود. اما به تدریج آن را به چیزی بیشتر سازگار با شرایط جدید و جدید تبدیل شد. و در اوایل قرن بیستم، مافیایی به شهر منتقل شده بود و در روند انتخابات مورد استفاده قرار گرفت تا آرای مردم را به نفع هر معاون بسیج کند. و در مورد انتخاب خود، معاون ارائه خدمات خاص به مافیایی. بنابراین مدتهاست که مافیای ایتالیا ایده های خود را گسترش داده و در تقریبا تمام جهان نفوذ کرده است.

امروز مافیا در ایتالیا به راحتی می تواند بزرگترین منطقه کسب و کار نامیده شود: قاچاق مواد مخدر، "حفاظت" از شرکت های کوچک و فحشا، درآمد سالانه خود را به پدر و مادر خود را در مقدار 63 میلیارد پوند (که 7٪ از تولید ناخالص داخلی ایتالیا) است. همانطور که در گزارش خود گزارش شده است، انجمن صاحبان کسب و کار کوچک Confesercenti، در سال گذشته درآمد گروه 2.78 میلیارد پوند بیش از فروش شرکت نفت ENI، و تقریبا دو برابر فیات.
در عین حال درآمد بالقوه مافیا از فروش مواد مخدر توسط سازندگان گزارش به دلیل عدم وجود اطلاعات دقیق تایید نشده است. اما نمایندگان Confesercenti گفتند که میزان سود حاصل از قاچاق مواد مخدر ممکن است به 40 میلیارد پوند برسد. در عین حال، تحلیلگران بر این باورند که علیرغم دستگیری مقامات مشهور گانگستر مانند برناردو پرونزانو، گروه های تاثیرگذار تر جنایتکار در ایتالیا: Camorra Neapolitan، آپولین Santa Corona Unita، Nandrangeta Calabrian و Cosa Nostra سیسیلی که در خارج از کشور شناخته شده است ادامه دارد برای توسعه و توسعه مناطق جدید کسب و کار، مانند کسب و کار رستوران و شرکت های صنایع غذایی.
  در ایتالیا، یک کسب و کار کوچک خانوادگی گسترده است، و چنین شرکت هایی قادر به پاسخ دادن به مافیای "نه" به نیاز به پرداخت "پیتزا" (پرداخت برای سقف) نیست. بنابراین، 80 درصد از شرکت های سیسیلی هر ماه به پاپای 350 پوند پرداخت می کنند، گرچه در عین حال یکی دیگر از انجمن های تجار سیتی، تهدید می کند که تمام اعضای آن با رکرت ها مقابله کنند.

ساختار یک خانواده معمولی مافیایی

رئیس یا پدرخوانده   - رئیس خانواده. او به طور کامل اطلاعات مربوط به همه "اعمال" را که توسط هر عضو خانواده انجام می شود، دریافت می کند. رئیس با رأی گیری انتخاب می شود و در صورتی که تعداد رأی برابر باشد، دستیار رئیس دارای آراء قاطع است. تا اواسط قرن بیستم، کاملا تمام اعضای خانواده در رای گیری مشارکت داشتند، اما بعضی از زمان ها از انجام این کار خودداری کردند، زیرا این امر به شدت توجه آژانس های اجرای قانون را جلب کرد.
رئیس جوان- مهمترین و اولین "معاون" رئیس، اساسا دومین فرد در خانواده است که توسط رئیس خود تعیین می شود. او مسئول اقدامات همه سرنشینان است.
کنسلیری   - مشاور اصلی خانواده، که رئیس آن را مورد اعتماد و توصیه های خود قرار می دهد. او یک واسطه در حل بسیاری مسائل بحث برانگیز است. به عنوان یک قاعده، consilee یک "تیم" شخصی ندارد، اما در خانواده تاثیر قابل توجهی دارد. با این همه، آنها معمولا یک کار تجاری، قانون یا کار با سهامداران دارند.
Caporemime یا capo   - رئیس "تیم"، که مسئول چندین نوع فعالیت جنایی در یک منطقه مشخص شده از شهر است. آنها موظف هستند که رئیس را بخشی از درآمد شخصی خود را که هر ماه برای این فعالیت دریافت می کنند، بدهند. به طور معمول خانواده مافیایی   تا 10 تیم مانند، که هر کدام تا 10 نفر است. معمولا capos یا رئیس خود و یا دستیار خود را اطاعت کنید.
سرباز - به عنوان یکی از جوانترین اعضای خانواده محسوب می شود، که به خانواده معرفی شده است، زیرا او ابزار و ضرورت او را ثابت کرده است. یک سرباز حتی می تواند یک یا چند کاپو را جذب کند. پس از آنکه سربازان قبلا انتخاب شده اند، به فرماندهی سربازان می آیند که او را توصیه می کنند.
پیروزی   - هنوز یک عضو خانواده محسوب نمیشود، اما در حال حاضر یک فرد دارای وضعیت خاص است. اغلب آنها، وظیفه واسطه ای در فروش مواد مخدر هستند که به عنوان یک تاجر قابل پرداخت عمل می کنند.

ده فرمان مافیا ایتالیایی

ده فرمان "Cosa Nostra" یکی از قبیله های مافیا ایتالیایی است. بیشتر در مورد پیمان Cosa Nostra بیشتر بخوانید. این سند ابتدا در تاریخ 5 نوامبر 2007 در زمان دستگیری تاثیرگذارترین عضو گروه سیسیلی "Cosa Nostra" - Salvador Lo Piccolo کشف شد. این سند در میان کیف های کیفی دیگر دستگیر شده بود.
  السالوادور لو پیکلو، پسرانش را از پدرخوانده برناردو پرونزانو (پس از دستگیری) به دست آورد. در میان فرامین زیر موارد زیر است:

هیچکس نمیتواند خودش را به کسی از دوستان "ما" معرفی کند. آنها باید توسط شخص سوم معرفی شوند. هرگز به همسران خود نگاه نکن. اجازه ندهید در جامعه پلیس دیده شود. به باشگاه ها و میله ها بروید وظیفه شما این است که همیشه در اختیار Cosa Nostra باشید، حتی اگر همسرتان در حال تولد باشد. همیشه در زمان قرار ملاقات باشید همسران باید با احترام برخورد شوند. اگر از شما خواسته شود هرگونه اطلاعاتی را ارائه دهید، به درستی جواب دهید. شما نمی توانید پولی را که متعلق به دیگر اعضای Cosa Nostra یا بستگان آنها است، اختصاص دهید.
  افراد زیر نمی توانند وارد کاسا نسترا شوند: کسی که بستری نزدیکش در پلیس خدمت می کند، کسی که نسبت یا نسبی او همسر خود را عوض می کند، کسی که به سختی رفتار می کند و اصول اخلاقی را رعایت نمی کند.
  مارکوس گالتریو، از سال 1865، که از تورین به عنوان نماینده دولت ایتالیا فرستاده شده است، نوشته است که "مافیا، یعنی جوامع جنایی، به مراتب سخت تر شده است".

  اومرتا - قانون افتخار مردان

همچنین با اعتماد به نفس بالا ممکن است که جرایم سازمان یافته توسط عادت قرن ها از ونداتا - غضب خون آغاز شود. به ویژه در سیسیل، قانون مدنی افتخاری است که طبق آن انتقام به دلیل اتهام به عنوان یک نوع مرگ محکوم شد؛ اما مرگ خود توهین به افتخار بود، و به همین دلیل مرگ را باید از طریق مرگ انتقام گرفت. و غیره بدون پایان
چنین "افتخار" بدون هیچ مشکلی به وجود آمد. در برخی موارد، غرور مردانه تغذیه شده تا آنجا که کوچکترین آپنه تحمل نمی کند. در موارد دیگر، مرد "به قتل رسید" تا اندازه ای که فقط یک کیفیت مردانه باقی مانده بود - به ضرب و شتم، و با دیوانه و کوچکترین تحریک آمیز. در اولین حالت، شوالیه های قرون وسطایی و یونک های پروسوی بزرگ شدند، در مرحله دوم - گانگستر ها. اما به خاطر آرام کردن بقای وجدان، و کسانی که و دیگران، قوانین را به شدت تجویز کردند که چه کسی می تواند مورد ضرب و شتم یا کشته شدن قرار بگیرد و چه کسی نمی تواند. شوالیه قانون قساوت شوالیه را حفظ کرد؛ قانون گانگستر، متعلق به جهان جنایتکار است، زیرا بدون او "بازی" است، او بدون حمایت است، هر کسی می تواند او را شکار کند. بنابراین، "Omerta" گاهی اوقات به عنوان "قانون سکوت" ترجمه می شود.

تحت این قانون افزایش یافته است عادت کرده و همیشه آماده کشتن است. نیاز به قاتلان توسط جرایم سازمان یافته به وجود آمد.
  در جامعه مدنی، انواع جریمه هایی وجود دارد: جریمه، زندان، کار اصلاحی، حتی چنین اندازه ای به عنوان محرمانگی عمومی (مقامات می توانند نام مشتریان روسپی یا افرادی را که از پرداخت اقرار اجتناب می کنند، عمومی کنند). آنها باعث آسیب، شکنجه یا مرگ می شوند، اگر چه چنین عواقب مورد قبول نیست و در گذشته آنها رخ داده است. تعداد کشورهائی که مجازات اعدام بیشتر از کشورهای ممنوع است. اما مهمترین چیز این نیست که مجرمان مجازات شوند؛ نکته اصلی این است که مجازات ها طبق قانون قانون ساخته می شوند. نظم پایدار در جامعه بدون انحصار دولت در خشونت امکان پذیر نیست.
  در جهان جنایتکار بدون خشونت مجازات وجود ندارد. در بسیاری از کشورها که قمار قانونی است، نمیتوانید بدهی دادگاه را پرداخت کنید؛ بدهی کارت، بدهی افتخار است. اما شما می توانید کسی را که بخشی از درآمد خود را جابجا کند، اگر کازینو شما قانونی است؛ اما اگر در زیر زمین باشد، شما مجبور نیستید که مجبور شوید مجرمان خود را تحریک کنید.

درباره مافیای ایتالیایی و گانگسترها که بخشی از سازمان جنایتکار معروف «Cosa Nostra» بودند، بسیاری از آثار ادبی ایجاد شد و فیلم ها شلیک شدند، و آنها را با حواشی شکست ناپذیری متهم می کرد. مشخص است که تعظیم یکی از قهرمانان کمدی محبوب روسیه در مورد ماجراهای ایتالیایی ها در روسیه "مافیا جاودانه است!" توسط بسیاری به عنوان یک واقعیت غیر قابل درک است. آیا این مورد بود و آیا برای عدالت امکان داشت، اگر نه شکست دادن شر، و سپس دست کم به ضربات قابل ملاحظه ای وارد شد؟

مدت از اصطلاحات سیسیلی گرفته شده است

در اواسط قرن نوزدهم، زبان ایتالیایی با یک کلمه جدید برای خود غنی شد - "مافیا" (مافیا). این "هدیه" او را از زبانی که در آن ساکنان سیسیل ارتباط برقرار کرده است، و همچنین جزایر کوچکتر مدیترانه ای که مجاور آن هستند، دریافت کرد. یک سنت وجود دارد که افراد بسیار متکبر و متکبر را که از بی تفاوتی، سرمایه گذاری و غرور برجسته ای برخوردارند تماس بگیرند.

با گذشت زمان، این اصطلاح در بسیاری از زبانهای جهان چنان فراگیر شده است که توجه زبان شناسان را جلب کرده است. آنها رابطه خود را با تعدادی از عبارات عامیانه (عامیانه) مبادله عربی برقرار کردند که نشانگر انواع عناصر جنایی یا، به سادگی، همان گانگسترهای مشابه است.

مافیا ایتالیا - یک پناهگاه برای مجرمان است

تفسیر کمی متفاوت از کلمه "مافیا" توسط نویسنده معروف ایتالیایی ماریو پوزو، موضوع مطالعه دقیق که مافیا ایتالیایی بود، ارائه شده است. فیلم "پدرخوانده" که توسط رمان او با همین نام ساخته شده است، در یک زمان با موفقیت از صفحه نمایش های تلویزیونی جهان گذشت.

نویسنده اثر تحسین شده ادعا می کند که در معنای واقعی آن، اصطلاح سیسیلی به عنوان "پناه" ترجمه می شود. احتمال دارد که او درست باشد، خصوصا اگر کسی مشخصات خاص جامعه جنایتکار را که نوعی خانواده است که گروه های جنایتکار را تشکیل می دهند، در نظر می گیرد.

omerta چیست؟

این یک سازمان کاملا متمرکز بود که تمام اعضای آن بدون شک یک رهبر واحد (پدرخوانده) را زیر نظر داشتند و موظف بودند با دستورالعملی مشترک برای همه، به نام "مرده" و در چیزی شبیه به شرایط جنایی مدرن دنیای جنایتکار روسیه، هدایت شوند.

قبل از ادامه گفتگو درباره چیزی که مافیای ایتالیایی را تشکیل می دهد، ضروری است که جزئیات بیشتری در مورد قوانین زندگی زندگی اعضای آن بگذرد. این امر تا حد زیادی به درک انگیزه های یک یا چند اقدام دیگر کمک می کند.

قوانینی که در داخل مافیا ایجاد شده است

بنابراين، علاوه بر اصل استبداد ايرت که در بالا ذکر شد، عضويت مادي در سازماندهي همه افرادي که قبلا در رتبه هاي قبلي قرار گرفته بودند، ايجاد کرد. تنها دلیل خوب برای ترک مافیا می تواند مرگ باشد. برای هر مافیا (عضو این سازمان) عدالت، تصمیم رئیس سازمان است و نه نهاد قضایی دولت.

خیانت به خاطر مرگ نه تنها از کسی که جرأتش را داشت، بلکه همه بستگانش نیز مجازات می شد. و در نهایت، توهین به یکی از اعضای مافیا به عنوان توهین به کل سازمان مشاهده شد و به همین دلیل مرگ ناگزیر مجرم را به همراه داشت.

آخرین نکته ایجاد شده برای گریز از یک توهمات خاص امنیتی بود و اجازه داد که مافیایی به عنوان یک پناهگاه واقعی محسوب شود، اگر نه از مسئولیت کیفری، و سپس حداقل از انتقام قربانیان خلع سلاح خود. در واقع، اومرتا ابزار کنترل رهبران سازمان بر تمام اعضای آن و ارعاب اعضای عادی بود.

ساختار جامعه جنایتکار

از لحاظ ساختار داخلی آن، "Cosa Nostra" یک عمودی قدرتمند بود که در بالای آن سرش بود و به نام don نامگذاری شد. این موقعیت انتخابی بود، و کل مافیای ایتالیایی به طور ضمنی به دون بستگی داشت. فیلم "پدرخوانده" کاملا نشان می دهد قدرت که این مرد با آن تأمین شده است.

نزدیکترین دستیار او دو نفر بود - رئیس جوان که به عنوان معاون کار می کرد، و در صورت مرگ مالک به موقع جای خود را گرفت و مشاور - شخصی مشاور در امور حقوقی و در سازمان های تجاری.


در زیر سلسله مراتب فرمانده گروه های مبارزه با گروه های گانگستر قرار گرفتند که دارای نام capodorigime بودند. در اعتراض خود، عاملان مستقیم همه پرونده های جنایی - سربازان بودند. لیست شرکا بسته شد - آنها افرادی بودند که هنوز عضو کامل مافیا نشده بودند، که برای آنها چیزی شبیه به یک دوره آزمایشی بود. تمام اعضای وابسته به مافیایی موظف بودند بدون هیچ مشکلی برتری داشته باشند. نقض این اصل بنیادی با مرگ مجازات شد.

علاوه بر این، در مورد مافیای ایتالیایی که جوامع تشکیل دهنده آن خانواده ها یا قبیله ها نامیده می شود، نفوذ خود را به مناطق خاصی از قبیل سیسیل، ناپل، کالابریا و غیره گسترش می دهد. تلاش برای مدیریت در مناطق خارجی، تخلف از همان Omerta و مجازات شدید ترین راه. مهم این است که جزئیات مهمی را ذکر کنید: فقط ایتالیایی های خالص می توانند اعضای خانواده های قبیله ای مافیایی باشند و فقط سسیلیان متولد شده در سیسیل. آنها تقریبا همه انواع فعالیت های جنایی را شامل می شدند: ربایی، قاچاق مواد مخدر، کنترل فحشا و غیره.

رابین هود از عالم اموات

اعتقاد بر این است که مافیای ایتالیایی در اواسط قرن نوزدهم شکل گرفت و پیش شرط لازم برای ظهور آن، ضعف شدید ساختارهای دولتی بود و سپس تحت سلطه سلطنت بوربون پادشاهی سیسیلی بود. در طول دو قرن پیش، قلمرو دولت بارها و بارها تحت سلطه خارجی قرار داشت، به همین دلیل است که سیسیلهای بومی تحت استثمار و سرکوب قرار گرفتند.

این وضعیت به یک زمینه مفید برای ظهور انواع گروه های گانگستر درگیر در سرقت از کشورهای ثروتمند تبدیل شده است. در عدالت، باید توجه داشت که در مرحله خاصی، به دنبال مثال رابین هود افسانه ای، با غنیمت خویش با روستاییان فقیر خود، که به سرعت حمایت و تایید همه جانبه را به اشتراک گذاشتند، به اشتراک گذاشتند. در صورت لزوم، گانگسترها هموطنان خود را با وام های پول نقد و کمک به حل و فصل انواع اختلافات با مقامات.

این بود که چگونه یک پایگاه اجتماعی ایجاد شد، که در آن بعد مافیای ایتالیا، که تا امروز شناخته شده بود، توسعه یافت. در آینده، توسعه آن به وسیلۀ هجوم مالیاتی که ناشی از گسترش کسب و کار مربوط به تولید و صادرات محصولات مرکبات بود، تسهیل شد.

مافیا در خارج از کشور صادر می شود

در عوض قرن نوزدهم و بیست و یکم به علت وضعیت اقتصادی دشوار در سیسیل، بسیاری از ساکنان آن (و همچنین گانگسترها از جمله) مجبور به مهاجرت به خارج از کشور و در درجه اول به قاره آمریکا بودند. در آنجا، در سرتاسر اقیانوس، ساختارهای جنایی که هنوز در خانه شان ایجاد شده بودند، با داشتن یک زندگی جدید، شروع به رشد شدیدی کردند.

مافیای ایتالیایی   در ایالات متحده، با حمایت از سنت های قبلا تاسیس شده، به زودی یکی از عناصر جامعه آمریكایی شد و به موازات سیسیلی ها ادامه یافت و از آن بخشی جدایی ناپذیر بود.

نقش او در زندگی اتحادیه های کارگری آمریکا، که کنترل آن یکی از اجزای مهم تجارت تجاری جنایی است، به طور گسترده ای شناخته شده است. در دهه پنجاه، "اتحادیه های کارگری مافیای" که به خوبی تاسیس شده بود، چنان قوی بود که دولت تعدادی از امتیازات قابل توجهی را که از طرف نمایندگان کارگران و گانگسترها خواستار آن بودند، به وجود آورد. در عین حال، شناخته شده است که دوم کنترل تقریبا 30٪ قاچاق مواد مخدر در کشور است.

مافیا ایتالیایی، که به شدت فعالیت های خود را در خارج از کشور آغاز کرد قبل از جنگ، در دهه 60 مجبور به مقاومت در برابر رقابت شدید از دیگر باندهای جنایتکار که در ایالات متحده ظاهر شد و شامل آفریقایی آمریکایی، چینی، کلمبیایی و همچنین مکزیکی ها بود. این امر اساسا مالی خود را تضعیف کرد و قدرت سابقش را تضعیف کرد.

موسولینی در مقابل مافیا

در خانه، مافیای ایتالیایی قویترین اقدامات خود را در سال 1925 دریافت کرد، زمانی که دیکتاتور فاشیستی بنیتو موسولینی که قدرت را در این کشور کشف کرده بود، برای تقویت کنترل ناحیه جنوبی خود، به عنوان وظیفه خود برای تخریب کامل ساختارهای جنایی تعیین شده بود. برای این منظور، او عضو حزب خود، سزار موری، پیشوای پالرمو، شهر اصلی منطقه سیسیلی، که بعدها نام مستعار «پیشین آهن» را به دست آورد، منصوب کرد.


او چنین آزادی کامل ایفا می کرد که حتی رعایت قوانین ابتدایی وظیفه ای نبود. با استفاده از چنین قدرت های فوق العاده ای و بدون هرگونه اخلاقی محدود نمی شود، پیشینیان منصوب شده با روش های خود با جنایتکاران مبارزه می کنند. به عنوان مثال، شناخته شده است که، با توجه به کل شهرها در محاصره، او مجبور شد اعضای مافیا را تسلیم کند، زنان و کودکان را به عنوان گروگان ها و افراد بی رحمانه در موارد نافرمانی شلیک کرد.

پاسخ جنایی جنایی

تبلیغات فاشیستی متوقف شد تا اعلام کند که در نتیجه اقدامات انجام شده، مافیا ایتالیایی را که پیش از این به عنوان عدالت نامناسب شناخته شده بود شکست داد. با این حال، چنین اظهارات یک برانگیختگی واضح بود. علیرغم این واقعیت که او واقعا آسیب جدی وارد می کرد و بسیاری از مافیایی ها تعدادی از مهاجران را دوباره پرورش داد، نتوانست به طور کامل او را شکست دهد و پس از مدتی این شرارت در مقدار بالایی احیا شد.

شناخته شده است که تلاش موسولینی برای ریشه کن کردن مافیایی باعث واکنش شدید او شد و سپس این سازمان جنایتکار با همکاری نیروهای انگلیسی-انگلیس نقش بسیار مثبتی داشت و نقش مهمی در مبارزه مردم ایتالیا علیه فاشیسم ایفا کرد.

همکاری ساختارهای دولتی و جنایی

یکی از ویژگی های مشخص گروه های جنایتکار سازمان یافته، به نام مافیایی، ادغام آنها با نهادهای دولتی است. آغاز این در ایتالیا قبل از جنگ جهانی دوم بود. در سال 1945، نتیجه تمایلات جداییطلبانه که کشور را در دهه های گذشته به سر می برد، اعطای استقلال قابل توجهی به سیسیل بود، و در انتخابات کوتاه مدت انتخابات محلی که به دنبال آن بود، درگیری های شدید میان نمایندگان احزاب چپ و راست وجود داشت.

از آنجایی که شناخته شد که مافیایی به سوی سوسیالیست ها و کمونیست ها بسیار خصمانه است، مخالفان آنها - دموکرات مسیحی - از خدمات خود برای تهدید رای دهندگان استفاده کردند و مجبور شدند رای خود را برای نمایندگان مجلس مورد نیاز خود بگذارند. این اقدام بی رحمانه به یک سنت تبدیل شد، به همین دلیل حزب راست متعلق به قدرت در طول دوران پس از جنگ بود.

جنگ تمام عیار علیه جرم و جنایت

یک مرحله جدید در مبارزه با این شیطانی شدید در دهه شصت و هفتاد بود. این دوره زمانی بود که تکامل سیستم دموکراتیک که در ایتالیا تعریف شد، به سیسیل مربوط شد. پس از آن جرایم جنگ تمام عیار اعلام شد که در آن مافیا ایتالیایی دشمن اصلی در قوه قضائیه شد.


فیلم کارگردانی Domiano Domiani "Sprut" که در ماه مارس 1984 روی صفحه نمایش منتشر شد، تصویری دقیق از آن سال ها را پر از دستگیری رهبران مافیای، حملات پلیس و در نتیجه قتل قضات، دادستان ها و سایر خدمتگزاران قانون ارائه می دهد.

موفقیت عدالت ایتالیایی

در دهه های بعد، مقامات ایتالیایی همچنان مبارزه با همین اشتیاق را ادامه دادند. در سال 2009، آن گونه کهکشان است، زمانی که چندین شخصیت کلیدی در یک زمان دستگیر شدند، تحت کنترل آنها عملا کل مافیای ایتالیا تحت کنترل بود. اسامی این افراد - برادران پاسکال، و همچنین کارمین و سالواتور روسو - همتایان خود را برای سالها وحشت زده اند. در نتیجه اقدامات عملیاتی پلیس، دومینیکو راکسیولیا، دومین شخص مهم در سندیکای جرم، در اسکله ظاهر شد.

ساختارهای جنایی دیگر ایتالیا

لازم به ذکر است که علاوه بر سازمان اصلی جنایی با نام "Cosa Nostra" ("کسب و کار ما") در گویش سیسیلی، دیگر مافیای ایتالیایی وجود دارد که لیست آن بسیار گسترده است. این شامل ساختارهای جنایی مانند "Camorra"، "Sacra Corona Unita"، "Ndrangeta" و چندین نفر دیگر است.

رهبر آخرین آنها، سالواتوره کلوسیو، که، طبق گفته اینترپل، یکی از دهین خطرناک ترین جنایتکاران در جهان بود، در سال 2009 نیز دستگیر شد. حتی یک پناهگاه ویژه ساخته شده توسط او در منطقه کوهستانی از راه دور کشور، مجهز به آخرین کلمه   تجهیزات و مجهز به یک سیستم پشتیبانی از زندگی مستقل است.

و امروز، در میان سازمان های جنایی که در کشورهای مختلف جهان فعالیت می کنند، مافیای ایتالیایی جای خاصی را به خود اختصاص می دهد. عکس هایی از رهبران معروف او، که در زمان های مختلف توسط رسانه ها تکرار شده اند، نیز در این مقاله گنجانده شده است. این آل کاپون مشهور است - افسانه عالم اموات سی ساله و چهل و هفتاد و جانت گوتی که تمام عمر خود را برای ترورها شکار کرد، اما سزاوار نام مستعار Elegant John و Carlo Gambino بود - یک سیسیلی متولد شده که رهبری قوی ترین خانواده جنایی در آمریکا بود نفوذ آن در بسیاری از کشورهای جهان. سرنوشت مشترک این افراد یک زندان بود که بسیاری از اعضای سازمان آنها زندگی خود را به پایان رساندند.


مافیا ایتالیایی قادر به انجام چه کاری بود؟

و تنها یک معلم ایتالیایی مفقود شد - در روسیه او نمی توانست چیزی را تحت کنترل بگیرد. تحت کمونیست ها، چنین ایده ای به دلیل ویژگی های ساختار سیاسی و اقتصادی کشور و در دوره پس از شوروی، هنگامی که سیاست داخلی به شیوه سرمایه داری دوباره تغییر یافت، چنین ایده ای پوچ بود، "خدایان" خود در آن ظاهر شدند. آنها طاغوت های جنایتکارانه ای را ایجاد کردند که سبک مافیای ایتالیایی را به ارث برده و به طرق مختلف از آن فراتر رفته است.

آیا شما درباره مافیا معروف ایتالیایی شنیده اید؟ آیا می دانید که این کلمه برای چیست؟ مافیا از کجا آمد؟ معنی "پیتزا" چیست؟ چه کسی یک قاتل یا کلاهبرداری است؟ ده فرمان "Cosa Nostra" چیست؟ نقش vendetta سفارشی چیست؟ شما می توانید در مورد این و بسیاری از چیزهای دیگر در مقاله بخوانید.

MAFIA نام یکی از گروه های مستقل جنایی است که متعلق به جهان جنایی ایتالیایی است. این یک پدیده صرفا ایتالیایی است که در سراسر جهان آنالوگ دقیقی ندارد. کلمه "مافیا" به اختصار شعار قیام 1282 است که شعار را تبلیغ کرد: "مرگ فرانسه! بام، ایتالیا! "(Morte alla Francia Italia Anelia!).

همچنین، کلمه "مافیا" صفت زمانی است که سیسیل به عنوان یک قلمرو عربی در نظر گرفته می شود و به معنای حفاظت از مرد عام در برابر بی عدالتی قدرت است.

کلمه "مافیا" در سالهای 1862-1863 به دست آورد، زمانی که در تئاتر پالرمو اجرا شده توسط بازی نویسنده گیسوپ Rizzotto به نام "مافیایی از حکومت" با موفقیت بزرگ برگزار شد.

جالب ترین چیز این است که در ابتدای خلقتش مافیا فقط یک پدیده روستایی بود. اما به تدریج آن را به چیزی بیشتر سازگار با شرایط جدید و جدید تبدیل شد. و در اوایل قرن بیستم، مافیایی به شهر منتقل شده بود و در روند انتخابات مورد استفاده قرار گرفت تا آرای مردم را به نفع هر معاون بسیج کند. و در مورد انتخاب خود، معاون ارائه خدمات خاص به مافیایی. بنابراین مدتهاست که مافیای ایتالیا ایده های خود را گسترش داده و در تقریبا تمام جهان نفوذ کرده است.

امروز مافیا در ایتالیا به راحتی می تواند بزرگترین منطقه کسب و کار نامیده شود: قاچاق مواد مخدر، "حفاظت" از شرکت های کوچک و فحشا، درآمد سالانه خود را به پدر و مادر خود را در مقدار 63 میلیارد پوند (که 7٪ از تولید ناخالص داخلی ایتالیا) است. همانطور که در گزارش خود گزارش شده است، انجمن صاحبان کسب و کار کوچک Confesercenti، در سال گذشته درآمد گروه 2.78 میلیارد پوند بیش از فروش شرکت نفت ENI، و تقریبا دو برابر فیات.

هر کس مافیا را در بدن یک دولت ایتالیایی به طور آهسته فرو می ریزد. ایتالیایی ها با این ایالت در یک ایالت زندگی می کردند که کشور را بر اساس اختیار خود تقسیم کردند. با این حال، در افراد مخفی امیدواریم که دیر یا زود این بیماری از میان برداشته شود، به این معنی خواهد بود که در نهایت مافیا را خرد خواهد کرد.

در عین حال درآمد بالقوه مافیا از فروش مواد مخدر توسط سازندگان گزارش به دلیل عدم وجود اطلاعات دقیق تایید نشده است. اما نمایندگان Confesercenti گفتند که میزان سود حاصل از قاچاق مواد مخدر ممکن است به 40 میلیارد پوند برسد. در عین حال، تحلیلگران بر این باورند که علیرغم دستگیری مقامات مشهور گانگستر مانند برناردو پرونزانو، گروه های جنجالی ترین گروه در ایتالیا: Camorra Neapolitan، Apolian Santa Corona Unita، Nandranget Calabrian و به طور گسترده ای در خارج از کشور شناخته می شود، Cosa Nostra سیسیلی همچنان ادامه دارد برای توسعه و توسعه مناطق جدید کسب و کار، مانند کسب و کار رستوران و شرکت های صنایع غذایی.

در ایتالیا، یک کسب و کار کوچک خانوادگی گسترده است، و چنین شرکت هایی قادر به پاسخ دادن به مافیای "نه" به نیاز به پرداخت "پیتزا" (پرداخت برای سقف) نیست. بنابراین، 80 درصد از شرکت های سیسیلی هر ماه به پاپای 350 پوند پرداخت می کنند، گرچه در عین حال یکی دیگر از انجمن های تجار سیتی، تهدید می کند که تمام اعضای آن با رکرت ها مقابله کنند.

رئیس یا پدرخوانده سر خانواده است. او به طور کامل اطلاعات مربوط به همه "اعمال" را که توسط هر عضو خانواده انجام می شود، دریافت می کند. رئیس با رأی گیری انتخاب می شود و در صورتی که تعداد رأی برابر باشد، دستیار رئیس دارای آراء قاطع است. تا اواسط قرن بیستم، کاملا تمام اعضای خانواده در رای گیری مشارکت داشتند، اما بعضی از زمان ها از انجام این کار خودداری کردند، زیرا این امر به شدت توجه آژانس های اجرای قانون را جلب کرد. رئیس جوان، مهمترین و اولین رئیس "معاون" است، که اساسا دومین فرد در خانواده است که توسط رئیس خود تعیین شده است. او مسئول اقدامات همه سرنشینان است.

کنسلیری - مشاور اصلی خانواده، که رئیس آن به طور کامل اعتماد و مشاوره او را می شنود. او یک واسطه در حل بسیاری مسائل بحث برانگیز است. به عنوان یک قاعده، consilee یک "تیم" شخصی ندارد، اما در خانواده تاثیر قابل توجهی دارد. با این همه، آنها معمولا یک کار تجاری، قانون یا کار با سهامداران دارند.

Caporemime یا capo رئیس "تیم" است که مسئول چندین نوع فعالیت جنایی در یک منطقه مشخص شده از شهر است. آنها موظف هستند که رئیس را بخشی از درآمد شخصی خود را که هر ماه برای این فعالیت دریافت می کنند، بدهند. در یک خانواده معمولی مافیایی، تا 10 این تیم وجود دارد که در هر تعداد تا 10 نفر وجود دارد. معمولا capos یا رئیس خود و یا دستیار خود را اطاعت کنید.

یک سرباز جوانترین عضو خانواده است که به خانواده معرفی شد، چرا که او مفید و ضروری برای او بود. یک سرباز حتی می تواند یک یا چند کاپو را جذب کند. پس از آنکه سربازان قبلا انتخاب شده اند، به فرماندهی سربازان می آیند که او را توصیه می کنند.

همدست هنوز به عنوان یک عضو خانواده محسوب نمی شود، اما در حال حاضر یک فرد دارای وضعیت خاص است. اغلب آنها، وظیفه واسطه ای در فروش مواد مخدر هستند که به عنوان یک تاجر قابل پرداخت عمل می کنند.

ده فرمان "Cosa Nostra" یکی از قبیله های مافیا ایتالیایی است. بیشتر در مورد پیمان Cosa Nostra بیشتر بخوانید. این سند ابتدا در تاریخ 5 نوامبر 2007 در زمان دستگیری تاثیرگذارترین عضو گروه سیسیلی "Cosa Nostra" - Salvador Lo Piccolo کشف شد.

این سند در میان کیف های کیفی دیگر دستگیر شده بود. السالوادور لو پیکلو، پسرانش را از پدرخوانده برناردو پرونزانو (پس از دستگیری) به دست آورد. در میان فرامین زیر موارد زیر است:

هیچکس نمیتواند خودش را به کسی از دوستان "ما" معرفی کند. آنها باید توسط شخص سوم معرفی شوند. هرگز به همسران خود نگاه نکن. اجازه ندهید در جامعه پلیس دیده شود. به باشگاه ها و میله ها بروید وظیفه شما این است که همیشه در اختیار Cosa Nostra باشید، حتی اگر همسرتان در حال تولد باشد. همیشه در زمان قرار ملاقات باشید همسران باید با احترام برخورد شوند. اگر از شما خواسته شود هرگونه اطلاعاتی را ارائه دهید، به درستی جواب دهید. شما نمی توانید پولی را که متعلق به دیگر اعضای Cosa Nostra یا بستگان آنها است، اختصاص دهید.

افراد زیر نمی توانند وارد کاسا نسترا شوند: کسی که بستری نزدیکش در پلیس خدمت می کند، کسی که نسبت یا نسبی او همسر خود را عوض می کند، کسی که به سختی رفتار می کند و اصول اخلاقی را رعایت نمی کند.

مارکوس گالتریو، از سال 1865، که از تورین به عنوان نماینده دولت ایتالیا فرستاده شده است، نوشته است که "مافیا، یعنی جوامع جنایی، به مراتب سخت تر شده است".

همچنین با اعتماد به نفس بالا ممکن است که جرایم سازمان یافته توسط عادت قرن ها از ونداتا - غضب خون آغاز شود. به ویژه در سیسیل، قانون مدنی افتخاری است که طبق آن انتقام به دلیل اتهام به عنوان یک نوع مرگ محکوم شد؛ اما مرگ خود توهین به افتخار بود، و به همین دلیل مرگ را باید از طریق مرگ انتقام گرفت. و غیره بدون پایان

چنین "افتخار" بدون هیچ مشکلی به وجود آمد. در برخی موارد، غرور مردانه تغذیه شده تا آنجا که کوچکترین آپنه تحمل نمی کند. در موارد دیگر، مرد "به قتل رسید" تا اندازه ای که فقط یک کیفیت مردانه باقی مانده بود - به ضرب و شتم، و با دیوانه و کوچکترین تحریک آمیز. در اولین حالت، شوالیه های قرون وسطایی و یونک های پروسوی بزرگ شدند، در مرحله دوم - گانگستر ها. اما به خاطر آرام کردن بقای وجدان، و کسانی که و دیگران، قوانین را به شدت تجویز کردند که چه کسی می تواند مورد ضرب و شتم یا کشته شدن قرار بگیرد و چه کسی نمی تواند. شوالیه قانون قساوت شوالیه را حفظ کرد؛ قانون گانگستر، متعلق به جهان جنایتکار است، زیرا بدون او "بازی" است، او بدون حمایت است، هر کسی می تواند او را شکار کند. بنابراین، "Omerta" گاهی اوقات به عنوان "قانون سکوت" ترجمه می شود.

تحت این قانون افزایش یافته است عادت کرده و همیشه آماده کشتن است. نیاز به قاتلان توسط جرایم سازمان یافته به وجود آمد.

در جامعه مدنی، انواع جریمه هایی وجود دارد: جریمه، زندان، کار اصلاحی، حتی چنین اندازه ای به عنوان محرمانگی عمومی (مقامات می توانند نام مشتریان روسپی یا افرادی را که از پرداخت اقرار اجتناب می کنند، عمومی کنند). آنها باعث آسیب، شکنجه یا مرگ می شوند، اگر چه چنین عواقب مورد قبول نیست و در گذشته آنها رخ داده است. تعداد کشورهائی که مجازات اعدام بیشتر از کشورهای ممنوع است. اما مهمترین چیز این نیست که مجرمان مجازات شوند؛ نکته اصلی این است که مجازات ها طبق قانون قانون ساخته می شوند. نظم پایدار در جامعه بدون انحصار دولت در خشونت امکان پذیر نیست.

در جهان جنایتکار بدون خشونت مجازات وجود ندارد. در بسیاری از کشورها که قمار قانونی است، نمیتوانید بدهی دادگاه را پرداخت کنید؛ بدهی کارت، بدهی افتخار است. اما شما می توانید کسی را که بخشی از درآمد خود را جابجا کند، اگر کازینو شما قانونی است؛ اما اگر در زیر زمین باشد، شما مجبور نیستید که مجبور شوید مجرمان خود را تحریک کنید.

به اشتراک بگذارید