تواریخ سفرهای ذهنی:. - LiveJournal. Dolores Cannon: بیوگرافی آتلانتیس Dolores Cannon

در صبح روز 18 اکتبر 2014، نویسنده و محقق مشهور دولورس کانن پس از انجام ماموریت زمینی خود را ترک کرد. در آن لحظه، دولورس توسط افراد دوست داشتنی - خانواده اش - احاطه شد.

دولورس کانن به دلیل توسعه روش درمانی رگرسیون خود بر اساس غوطه ور شدن در حالت تغییر یافته هوشیاری مشهور شد. او یکی از کارشناسان برجسته در جهان است.

انتشارات ما از دولورس برای کارش برای منافع همه بشریت تشکر می کند!

ما همیشه این شخص روشن و خالص را به یاد خواهیم آورد!

ما به کاری که با هم شروع کرده ایم ادامه خواهیم داد...

سرگئی وودوپیانوف -دانشجو 2011
آثار او برای قرن ها باقی خواهد ماند، همانطور که یاد او باقی خواهد ماند!
روسیه، مسکو
تلفن 8-925-498-4000

الکساندر سالوگوب- دانشجو 2011
سفر خوبی داشته باشی دلورس!
من از کائنات تشکر می کنم که به من فرصت داد تا شاگرد شما شوم.
Dolores Cannon یک معلم بزرگ است!
او برای همیشه در قلب ما خواهد ماند.
اوکراین، نیکولایف
تلفن +38 096 497 20 39; +38 093 809 88 41,
[ایمیل محافظت شده] , اسکایپ: aleksandr-sps

ایرینا کاباشنکو -دانشجو 2009
یادش گرامی و ملکوت آسمانها... و سپاس بی پایان... انگار تا ابد زنده خواهد ماند...
روسیه، مسکو

یولیا گیمالتدینوا -خواننده
از دولورس برای هر کاری که توانست برای ما انجام دهد تشکر می کنیم. یادش گرامی باد
روسیه، مسکو

ایرینا ولکووا -دانشجو 2014
ضایعه بزرگ در زمین، اما شادی بزرگ در بهشت. او همیشه یک فرد درخشان، یک روح گسترده بوده است. متأسفانه من فرصتی برای دیدن او با چشمان خودم نداشتم، اما از طریق یک دوره ویدیویی مطالعه کردم و کتاب های او را خواندم. من بلافاصله شروع به رگرسیون کردم و نتایج شگفت انگیزی گرفتم! همه چیز همانطور بود که او در طول دوره نشان داد و توضیح داد. این یک کشف شگفت انگیز برای من بود! من با تمام وجودم از دولورس سپاسگزارم. او معلم من شد، همانطور که برای بسیاری از مردم انجام می دهد. و کار او در شاگردانش ادامه خواهد داشت. تعظیم کم به دولورس و دختر فوق العاده اش جولیا!
روسیه، سنت پترزبورگ

الکساندر کووالف -خواننده
دلورس در خاطره عاشقانه

النا کودریاوتسوا -خواننده
البته، من برای دولورس بسیار خوشحالم، اما از رفتن او به طرز وحشتناکی خودخواهانه ناراحت هستم. او منحصر به فردترین فرد بود.
روسیه، ورونژ

SvetLana Loginova -دانشجو 2011
من از کائنات و همه نیروهای برتر نور تشکر می کنم که به من فرصت شگفت انگیز و منحصر به فردی دادند تا شاگرد معلم واقعی و بزرگ - Dolores Cannon بشوم!
خاطره ای مهربان، روشن و جاودانه در روح و قلب ما خواهد ماند، همچنان که تعداد زیادی از آثار، شاگردان و پیروان او در سراسر جهان! اکنون همه ما فرشته نگهبان دیگری داریم که امیدوارم دانش بی نظیری را به ما بدهد، اما از دنیای روح! من به دخترش جولیا و همه عزیزانش تسلیت می گویم. ما دوباره در روسیه منتظر جولیا هستیم تا بتواند راه معلم و مادر بزرگ خود را ادامه دهد. واقعاً این احساس کاملا وجود داشت که برای همیشه زنده خواهد ماند...! یک انتقال خوب، روشن و سریع داشته باشید! دولورس، ما تو را دوست داریم!
روسیه، تولیاتی
تلفن +7 90 23 76 11 49; + 7 98 79 65 85 55; + 7 92 72 14 60 01
[ایمیل محافظت شده]اسکایپ: lanatlt63

والری دوبینین -دانشجو 2009
من افتخار می کنم که شاگرد Dolores Cannon هستم.
معلم: یادت مبارک! عالی است آموزش شما!
میخواهم سرم را برایت خم کنم
شما برای قلب های یک نزدیکی شگفت انگیز هستید،
تو برای همیشه زنده می مانی!
یک مربی، با روحی که به مردم تبدیل شده است، -
ما هرگز درس های شما را فراموش نمی کنیم!
و من می خواهم باور کنم -
در دنیایی ناشناخته
در بعد دیگر
خلاقیت های جدید خود را به ما بدهید ...
روسیه، مسکو
تلفن 8-495-500-2241

آندری کروپنیک -دانشجو 2010
به خاطره دوست داشتنی توپ دولورس.
وقتی برای به دنیا آمدن می رویم، وقتی به دنیا می آییم تا بیاییم،
این به چیزی کمک می کند ...
دولورس!
التماس می کنم!
ما را متحد کنید!
روسیه، مسکو

تاتیانا کیسکی -خواننده
از شنیدن خبر مرگ دولورس کانن شوکه شدم. شش ماه پیش متوجه او شدم. و از آن زمان، هر روز کتاب‌هایش را می‌خوانم و ویدیوهایش را تماشا می‌کنم و نمی‌توانم خودم را از خودم دور کنم. اطلاعاتی که به لطف Dolores فاش شده است منحصر به فرد است و تمام ایده هایی درباره جهان را که از کودکی در ما القا شده بود منفجر می کند. در درون ما فهمیدیم که دنیا به گونه ای دیگر کار می کند. اما گاهی اوقات حمایت خارجی کافی نبود. و او نمی ترسید که آن را آشکارا اعلام کند، برای همه کسانی که می خواستند او را بشنوند! او سخاوتمندانه اطلاعات منحصر به فردی را به اشتراک گذاشت و به "سوالات بی پاسخ" پاسخ داد. دولورس فردی با چنان وضوح ذهنی قوی است که اطلاعات فوق‌العاده پیچیده‌ای که او ساختار می‌دهد برای هر کسی که می‌خواهد آن را بفهمد قابل درک است. او یک ذهن پر جنب و جوش، روشن و یک قلب باز را ترکیب کرد. من از دولورس کانن به خاطر همه کارهایش سپاسگزارم، به خاطر اینکه می توانم از تحقیقات، پیشرفت ها و روش های او استفاده کنم.
بسیار بسیار متاسفم که فرصت ملاقات حضوری با او را نداشتم، اما امیدوارم بتوانم به همفکران دولورس بپیوندم و در کاری که او شروع کرده است شرکت کنم.
روسیه، سنت پترزبورگ

ناتالیا کورنکووا -دانشجو 2009
مرد روشنفکر! شخصیت بزرگ و معلم! آثار او برای قرن ها باقی خواهد ماند!
یادش گرامی باد!
روسیه، مسکو

دنیس رشتنیکوف -خواننده
دولورس کانن فردی منحصر به فرد بود، او به بسیاری کمک کرد تا آگاهی و جهان بینی خود را در جهت مثبت تغییر دهند... خداوند به او سلامت معنوی و رشد معنوی عطا کند...

لیوبوف هورنی -دانشجو 2013
یادش بر مرد روشنفکر مبارک! قدردانی بی پایان از Dolores Cannon برای کارهای بزرگ و دانش بزرگی که برای ساکنان سیاره زمین باقی مانده است! ملکوت آسمان...
روسیه، کالینینگراد

تامارا بوریسووا -خواننده
حیف است، من از طریق او چیزهای زیادی یاد گرفتم، در مورد هیپنوتیزم واپسگرا مطالب زیادی خواندم، اما هرگز ندیدم کسی مطالب را آنگونه که او ارائه می کند ارائه دهد، عمیق ترین دانش، قلبی باز برای هر چیز جدید، ما خواهیم بود در انتظار کتاب های جدید او - خاطره او.
روسیه، نووسیبیرسک

تاتیانا گوتووا -دانشجو 2011
یکی از استادانی که من به اندازه کافی خوش شانس بودم که با او درس بخوانم، دولورس کانن، درگذشت.
من آخرین دیدار دولورس از مسکو را دیدم و هنوز احساس می کنم سالن بی نظیر AZLK، پر از چنین انرژی ناب، چنین روشن و خردمندانه است، حضور فرشته ای که تقریبا غیرممکن است متوجه آن نشویم. سپس متوجه شدم که کار اصلی در سمینار در سطحی ظریف انجام می شود - بیشتر از کلمات و عقلانیت. ...
اکنون از جانباز رگرسیون درمانی، دولورس، که حتی زمانی که بیش از 80 سال داشت، فعالانه به سراسر جهان سفر کرد و به اشتراک گذاشت، آموزش داد، و به اشتراک گذاشت، سپاسگزارم. اعتقاد به خودش و کارش و به اعتقاد من، حمایت از بالا به دولورس کانن اجازه داد تا به یک پیشگام واقعی در درمان رگرسیون تبدیل شود و چیزهای زیادی به دنیا ببخشد.
تیم دولورس در نامه‌ای که امروز دریافت کردم می‌نویسد: «همانطور که دولورس و همه چیزهایی که او با دنیا به اشتراک گذاشت را به یاد می‌آورید، به یاد داشته باشید که رویاهای خود را با تمام وجود دنبال کنید و آنها را با تمام عشق به اشتراک بگذارید...».
حافظه روشن ب
روسیه، مسکو

اوکسانا کریولیا -خواننده و مترجم کتاب های Dolores Cannon
یک روز یک معجزه بزرگ در زندگی من اتفاق افتاد! بعد از سالها جستجو بالاخره راهم را پیدا کردم. من در تمام این سال ها چیزی را از دست داده بودم و زندگی به من یک معلم فوق العاده داد! دولورس زیبا برای من توضیح داد که عشق می تواند جرقه ای را روشن کند، هر مسیری را روشن کند و روح را با رنگ های روشن تزئین کند. این عشق است که همه چیز را با معنای بزرگ الهی پر می کند. دولورس شگفت انگیز به من فهماند که با باز کردن قلب خود، همه می توانند رشته نازک اما بسیار قوی را که هر آنچه را که در سیاره ما، در جهان ما وجود دارد، در تمام ابعاد شناخته شده و ناشناخته برای ما به هم متصل می کند، درک کنند. هر چیزی که ما هنوز در ذهن خودآگاه خود کشف نکرده ایم در ما ذخیره شده است، زیرا ما بخشی از خالق یکتا هستیم! همه ما قادریم این را احساس کنیم... فقط باید به خودمان اجازه دهیم این کار را انجام دهیم... یک قدم ساده، ماندگار زندگی های بسیار، تجسم های بسیار، جستجوهای بی پایان... دولورس به من آموخت که دلم را از دست ندهم. بالاخره همه اینها یک بازی است! با خودت بازی کن! بازی با بسیاری از جنبه های خود بزرگ ما! فرزند باشید و پدر و مادر باشید، محبت و دوست داشتنی باشید، معلمان و دانش آموزان - خود را به هیچ چیز محدود نکنید! گفتنش آسان است، اما گاهی اوقات اجرای آن آسان نیست... ما برای همین اینجا هستیم! ما کاشفان، پیشگامان، جویندگان گنجینه های روحمان هستیم. دولورز عشقش را به ما داد و ادامه می دهد و از ما می خواهد که به هم نگاه کنیم و تکه ای از خودمان را در همه ببینیم! برای کمک به گمشدگان تلاش کنید، از موفقیت های دیگران شاد باشید، هرگز دلتان را از دست ندهید، شعله را در روح خود و روح همسایه خود زنده نگه دارید! این شادی بزرگ است! نگاه کن، گوش کن، احساس کن که چگونه الگوهای وجودی ما بافته می شود، چگونه سرنوشت ها و زندگی ها در بوم زیبایی بافته می شوند، پر از رنگ های روشن، سرشار از تضادها و تفاوت های ظریف. قدر خلاقیت را در خود بدانید! همه شما خالق هستید! هماهنگی را در خود پیدا کنید! آن حسی که وقتی بتوانید با کیهان بزرگ همکاری کنید، بخشی کامل از آن شوید! در جریان بی پایان عشق و نیکی والد آسمانی ما بیافرینید و خلق شوید! از شما، دولورس عزیز، برای روح پاک و روشن شما و برای جریان قدرتمند عشقی که به زمین و ساکنان آن داده شده، سپاسگزارم! ما واقعاً شما را در عوض دوست داریم! ما همیشه با همیم!
اوکراین، خارکف

حدود بیست سال پیش، یک روش شگفت انگیز پدید آمد - هیپنوتیزم واپس گرایانه، که به فرد اجازه می دهد تا به تجسم های قبلی خود وارد شود. در سراسر جهان، تنها تعداد کمی از روانشناسان به این تکنیک تسلط دارند. و بنابراین، هنگامی که یکی از مشهورترین متخصصان در زمینه هیپنوتیزم واپسگرا، نویسنده چندین کتاب، از جمله پرفروش ترین کتاب "بین مرگ و زندگی"، دولورس کانن، به روسیه آمد، ما نتوانستیم با او صحبت کنیم.

Dolores تقریباً در تمام کشورهای جهان با نمایندگان بسیاری از ملیت ها توسعه یافت. بنابراین انبوهی از تجربیات انباشته شده است. چه چیزی را نشان می دهد؟

اولاً من با یک نفر که تجسم قبلی نداشته باشد ملاقات نکرده ام. ثانیاً، یک شخص تمام زندگی خود را در بدن انسان زندگی می کند: هیچ کس هرگز در تجسم دیگری یک سگ یا درخت نبوده است. روح انسان در بدن انسان به زمین باز می گردد تا یک قرن انسانی دیگر زندگی کند... ثالثاً، در اکثریت قریب به اتفاق موارد ما به همان کشوری که قبلاً در آن زندگی می کردیم باز می گردیم: یک هندو دوباره به عنوان یک هندو متولد می شود، یک روسی - به عنوان یک روسی... درست است، اغلب در اینجا استثنا وجود دارد. اما جنسیت اغلب تغییر می کند.

- در واقع چرا باید در زندگی های گذشته سفر کرد؟ از روی کنجکاوی؟

البته که نه! این امر برای رهایی از مشکلاتی که اکنون با آن روبرو هستیم و با روش های دیگر قابل حل نیست، ضروری است. مردم می توانند سال ها به روانشناس مراجعه کنند، اما هنوز نمی توانند از نوعی دردسر خلاص شوند. در اینجا یک نمونه اخیر است. دو خانم - یک مادر و یک دختر - با شکایت از اینکه نمی توانند روابط خود را بهبود بخشند به من مراجعه کردند. یک جلسه هیپنوتیزم قهقرایی با دخترش نشان داد که در زندگی گذشته او و مادرش زن و شوهر بودند، رابطه به بن بست رسید و همه چیز به تراژدی ختم شد: قتلی رخ داد. به همین دلیل است که در زندگی جدیدشان، سرنوشت دوباره آنها را گرد هم آورد - به آنها فرصتی دوباره داد تا یاد بگیرند که چگونه روابط برقرار کنند. و تا زمانی که این را یاد نگیرند، از زندگی به زندگی یکدیگر را ملاقات خواهند کرد - و رنج خواهند برد.

- پس ملاقات ها و روابط خانوادگی ما با روابط حل نشده قبلی از پیش تعیین شده است؟

در بیشتر موارد.

چگونه می توانید در یک سری از زندگی ها دقیقاً تجسمی را پیدا کنید که منبع مشکل فعلی در آن نهفته است؟

قبل از جلسه، مدت طولانی با آن شخص صحبت می کنم، متوجه می شوم چه چیزی او را عذاب می دهد، با چه مشکلی نمی تواند کنار بیاید. این به او اجازه می دهد تا تحت هیپنوتیزم به جایی که باید برود برده شود. و مهمتر از همه، ناخودآگاه خود برای رهایی از درد تلاش می کند و آن را در مسیر درست هدایت می کند.

آیا می توان به نحوی ثابت کرد که هر چیزی که شخص در عمیق ترین خلسه به یاد می آورد واقعاً یک بار در زندگی دیگر برای او اتفاق افتاده است؟ چه می شود اگر این فقط زاییده تخیل تب شده باشد؟

همانطور که متوجه شدید، این سوال در درجه اول در ذهن من بود. در ابتدا، ساعت‌ها در کتابخانه‌ها و آرشیوها می‌گشتم و به دنبال شواهد مستندی از این یا آن اطلاعاتی می‌گشتم که در طول جلسات از بیماران یاد می‌گرفتم. و اغلب برخی از حقایق کشف می شود. فرض کنید شخصی "یادش بیاید" که نیم قرن پیش در فلان شهر در فلان خانه زندگی می کرد. این خانه مدت ها پیش تخریب شد و یک پارک در این سایت ایجاد شد. اما در آرشیو متوجه شدم که خانه واقعاً ایستاده و دقیقاً همانطور که در هیپنوتیزم برای من توصیف شده بود به نظر می رسید. یا اسنادی از یک پرونده دادگاه قدیمی کشف می شود که در حین خلسه در حافظه بیمار ظاهر می شود. به طور کلی، شواهد زیادی وجود دارد.

آیا خودتان تحت هیپنوتیزم رگرسیون قرار گرفته اید؟

البته. من هشت تجسم قبلی خود را مطالعه کردم و به من کمک کرد مشکلات جدی را حل کنم.

- آیا تا به حال با افراد مشهور "سابق" ملاقات کرده اید؟

بله، اما خیلی هیجان انگیز نیست. سلبریتی ها مشکلات درونی مشابه افراد عادی دارند. چیز دیگری بسیار جالب‌تر است: یکی از دوستانم، کاترین، یکی از معاصران عیسی است. یا بهتر است بگوییم، در یکی از زندگی های گذشته خود مردی جوان بود و با عیسی ارتباط برقرار می کرد. من و او به طور تصادفی به این تجسم برخورد کردیم - و هر دو شوکه شدیم. ما برای مدت طولانی کار کردیم، من با یک فرد شگفت انگیز که در اعماق خاطرات او زندگی می کرد "صحبت کردم". نتیجه عیسی و اسنی ها بود: شهادتی زنده به گذشته های دور. من متقاعد شده ام که وظیفه من نه تنها کمک به مردم برای مقابله با مشکلات روانی است، بلکه بازگرداندن و بازگرداندن بخشی از دانش از دست رفته به جهان است.

در جایی که به نظر می رسد اپراتور با دولورس ملاقات می کند، آنها از او در مورد کتاب هایش سؤال می پرسند و دولورس به آنها پاسخ می دهد که بسیاری از اطلاعات کتاب های او نادرست است، زیرا از موجودات بد به او داده شده است (نوعی بیگانه، من نمی دانم). دقیقا یادم نیست). این سوال مطرح می شود: آیا آنها واقعاً با دولورس صحبت می کردند؟ آیا این حتی ممکن است؟ دقیقاً به این دلیل است که گریفاسی یک اپراتور با تجربه است، اما اطلاعات این جلسه با نظر شما و سایر افراد در مورد دولورس در تضاد است. متشکرم)

پاسخ (D_A):

پاسخ: فوراً تأکید می کنم: من نمی دانم گریفاسی چگونه کار می کند، ویدیوهای او را به اندازه کافی تماشا نکرده ام، بنابراین ممکن است اشتباه کنم. از کسانی که به اندازه کافی تماشا کرده اند، برای اضافه شدن سپاسگزار خواهم بود. نمی‌دانم با چه کسی صحبت می‌کردند، اما ارسال عمومی ویدیوها در یوتیوب به شدت سازگار با محیط زیست نیست و در اصل، خودش صحبت می‌کند (و سطح درک نویسنده را نشان می‌دهد).

در خود کلیپ ها هیچ چکی برای صحت، هیچ تدابیر امنیتی پیدا نکردم، اما باز هم به اندازه کافی آنها را تماشا نکردم + این واقعیت نیست که او همه این لحظات را در معرض دید عموم قرار می دهد. هر کس می توانست صحبت کند، همانطور که من اکنون می بینم. همه و همه شروع کردند به کشیدن خانم D. بیچاره، من مطمئن هستم که حداقل نیمی از شاگردانش پس از رفتن او به هر طریقی با او تماس گرفتند. این خوب نیست، من باید او را از قبل رها کنم...

من قبلاً این نظر را در مورد این موضوع نوشتم:

برنامه دوره های آینده: دوره های بعدی در مسکو در 24، 25، 26 آوریل و 2، 3 مه 2020 برگزار می شود. ثبت نام باز است. دوره ها به صورت شخصی توسط نویسنده متدولوژی در حالت فشرده برگزار می شود، بنابراین اکیداً توصیه می شود 2-3 ماه قبل از شروع یا زودتر برای آنها ثبت نام کنید (مخصوصاً برای…

  • 10 ژانویه 2016، 09:03 صبح

به کسانی که حساسیت خاصی دارند توصیه می کنم قبل از خواندن این مطلب را بخوانند.

()

  • 22 نوامبر 2014، 11:03 صبح

اصل برگرفته از ماکسیمونین V
قطعه. کتاب 1. صفحات 142-153. آتلانتیس تعادل. انرژی روانی. انرژی کریستال ها

ب: آنها فرهنگ خود را بر اساس متال آنطور که شما انجام می دهید، قرار ندادند. آنها معتقد بودند که استفاده از مواد باید تا حد امکان به شرایط اولیه که آنها را دریافت می کردند نزدیک باشد. از این رو برای بناهای خود از سنگ و خشت فراوان استفاده می کردند. و علم آنها به کنترل مستقیم انرژی ها تبدیل شد، به طوری که آنها می توانستند همه انواع انرژی ها از جمله گرانش را کنترل کنند. بنابراین آنها توانستند سازه هایی را با استفاده از بلوک های سنگی عظیم بسازند که برای شما غیرممکن به نظر می رسد، با اصول اولیه و هوشمندی تمدن شما.
د: از ماشین آلات و تجهیزات استفاده نکردند؟

()

  • 20 اکتبر 2014، 06:32 ق.ظ

دولورس کانن 2 روز پیش به دنیا آمد. او معلم و دوست بسیاری بود و کار بزرگی در بیداری زمینیان انجام داد. یادش گرامی باد...
من به شما پیشنهاد می‌کنم به گزیده‌ای از کتاب دولورس نگاه کنید، که چیزهای زیادی را در جای خود قرار می‌دهد.

اصل برگرفته از ماکسیمونین در توپ دولورس جهان منحنی. ترجمه قطعه

قطعه. کتاب 1. صفحات 33-42.

L: مردم از من می پرسند: "در هواپیمای زمینی چه اتفاقی افتاد که سیستم اعتقادی مردم را بسیار محدود کرد؟" بسیاری از اعصار پیش، افرادی که به زمین آمدند با دانش گسترده ای از جهان آمده بودند. همچنین کسانی بودند که قبلاً روی زمین زندگی می کردند که در مقایسه با کسانی که تازه وارد شده بودند، دانش مشابهی نداشتند. و این باعث شد کسانی که تازه وارد شده بودند مورد آزمایش قدرت قرار گیرند. این چیزی بود که آنها قبل از این بار تجربه نکرده بودند. و آنها این احساس را دوست داشتند. این به آنها شادی می داد که قبلاً ندیده بودند. بنابراین تصمیم گرفتند که دانش خود را برای خود نگه دارند و آن را آنطور که می خواستند منتشر نکنند. و کسانی را که چندان آگاه نبودند به بردگی گرفتند. آنها چیزهایی به آنها گفتند که درست نبود و آنها را ترساندند تا به آنها خدمت کنند. آنها را خدایان تصور می کردند. آنها خدایان شدند. مردم عادی که آنجا بودند ابتدا فکر می کردند خدا هستند زیرا می توانند کارهای خارق العاده ای انجام دهند. قرار نبود این اتفاق بیفتد. و وقتی به این موقعیت قدرت و طمع رسیدند، نمی خواستند بروند. آنها می خواستند بمانند. و آنها این کار را کردند. از آن زمان، داستان هایی در مورد آن خدایان و قدرت عظیم آنها نقل شده است. ترس شروع به گسترش کرد. بترسید که اگر به آنچه خدایان گفته اند عمل نکنند، نابود شوند. زمان تاریکی برای سیاره زمین بود.

()

افرادی که میلیون ها سال روی زمین زندگی می کنند در چرخ کارما گیر کرده اند. تنها راه نجات ارواح پاکی بود که در چرخه کارمایی گرفتار نشده بودند. بدین ترتیب فراخوانی برای داوطلبانی اعلام شد که می خواستند به کمک زمین بیایند.
دولورس در تمرین هیپنوتیزم درمانی خود سه موج از این داوطلبان را کشف کرد. برخی از آنها مستقیماً از "منبع" آمده بودند و قبلاً هرگز در یک بدن فیزیکی زندگی نکرده بودند. برخی به عنوان موجودات کیهانی در سیارات دیگر و در ابعاد دیگر زندگی می کردند، اما این ارواح تجسم یافته در بدن انسان باید نقش مهمی را در طول انتقال به زمین جدید ایفا کنند.

زمین مدرسه ای است که برای کسب علم در آن درس می خوانیم، اما تنها مدرسه نیست. شما در سیارات دیگر و در ابعاد دیگر زندگی کرده اید. شما کارهای زیادی انجام داده اید که حتی تصورش را هم نمی کنید. بسیاری از افرادی که در چند سال گذشته با آنها کار کرده ام به زندگی هایی بازگشته اند که در آن موجوداتی سبک و در حالت سعادت بوده اند. آنها دلیلی برای آمدن به کره متراکم و منفی زمین نداشتند. آنها داوطلبانه آمدند تا در این ساعت به بشریت و زمین کمک کنند.
من با آنچه من سه موج از این روح های جدید زندگی می کنند روبرو شده ام. آنها در حال حاضر آمده اند زیرا بیشتر آن افرادی که زندگی های زیادی را در اینجا گذرانده اند در کارما گیر کرده اند و پیشرفت نمی کنند. آنها هدف از اقامت خود را در زمین فراموش کردند.

()

برای یک ربع قرن، Dolores Cannon ساختار جهان را فراتر از درک انسان مطالعه می کند. روش او رگرسیون درمانی است، یعنی تلاشی از طریق هیپنوتیزم برای اینکه فرد زندگی گذشته را به یاد بیاورد (به شرط اینکه به آن اعتقاد داشته باشید) و به ارتباط آن با زندگی فعلی پی ببرد.

وقتی به جلسه ای با خانم کانن رفتم که چند روزی در مسکو بود، من شخصاً در مورد هیپنوتیزم چه می دانستم؟ که این یک معمای بشریت است که هنوز توضیح علمی دقیقی دریافت نکرده است. من حتی کمتر در مورد رگرسیون درمانی می دانستم. البته تصور می‌کردم که از من خواسته می‌شود که به جستجوی روح بپردازم، اما بلافاصله می‌گویم: نتوانستم به زندگی گذشته خود نگاه کنم. اگرچه من مخالف آن نبودم، زیرا یک بار یک روانشناس با تجربه به من گفت که در زندگی گذشته من یک ماهی آکواریومی بودم. اما یا حال و هوا مناسب‌ترین نبود، یا استاد نامناسب بود، این تجارت به نتیجه نرسید. سوال هیجان انگیز "من قبلا کی بودم؟" یک راز باقی ماند - برای همکاران، برای خانواده، برای تاریخ و مهمتر از همه، برای من.

معلوم می شود که نمی توانید در چند دقیقه گذشته خود را با عجله مرور کنید. به گفته Dolores Cannon، این کار دو تا سه ساعت طول می کشد. ما آنقدر زمان نداشتیم، بنابراین من فقط تحت یک روش آرام سازی کوتاه قرار گرفتم. این فعالیت معمولاً قبل از جلسات رگرسیون درمانی جدی است. در اتاقی که تماشاگران در آن حضور داشتند، هیچ توپ شیشه‌ای، هیچ طلسم یا نمادهای مخفی دیگری که مجموعه استاندارد رسانه‌ها را تشکیل می‌دهند، وجود نداشت. خانم کانن در این رابطه گفت: «نیازی ندارم مشتریانم را تحت تأثیر قرار دهم، زیرا آنها احساسات اصلی را بعد از جلسه دریافت می کنند».

چشمان خود را ببندید، استراحت کنید و زیباترین مکان روی زمین را که تا به حال دیده اید تصور کنید. - حالا چی میبینی؟

جواب دادم: «کوه‌ها» روی زمین پریدم و سعی کردم منظره قفقاز را تصور کنم. راستش این اولین چیزی بود که به ذهنم رسید.

آیا خورشید اکنون به شدت می درخشد؟

جواب دادم: «نه»، بدون اینکه ذره ای اثر هیپنوتیزمی را احساس کنم.

پس از ده دقیقه مکالمه پرسش و پاسخ، من قبلاً از نظر ذهنی در ابرها بودم و بر فراز منطقه البروس پرواز می کردم و سپس با الهام و آرامش به زمین بازگشتم - به محل یک دفتر معمولی مسکو. به نظر من: چنین جلسه آرامشی می تواند بدون کمک یک هیپنوتیزم کننده برجسته در کشور ما انجام شود.

خانم کانن ناامیدی جزئی من را توضیح می دهد: "من یک جلسه آرامش را برگزار کردم تا بتوانید طعم یک حالت هیپنوتیزمی را احساس کنید." - آزمایش های جدی تر نیاز به زمان دارند ...

Dolores Cannon خود را به عنوان یک روانشناس پژوهشی معرفی می کند که به دقت دانش افراد هیپنوتیزم شده را ثبت می کند. از سال 1979، او اطلاعاتی را که از صدها داوطلبی که به جلسات او می‌آیند دریافت می‌کند، جمع‌آوری و نظام‌مند می‌کند. و اغلب این افراد، بر خلاف من، شگفتی های واقعی را به او ارائه کردند.

در تمرینم، اگرچه هرگز با سوژه هایی که در گذشته ناپلئون یا کلئوپاترا بودند، برخورد نکرده ام، اما گاهی اوقات شانس با من همراه می شود. من زمانی با کتی 22 ساله ای کار کردم که قبلاً یکی از اعضای جامعه Essene بود و نام مردی به نام Suddi داشت. او در حالت هیپنوتیزم گفت که یکی از معلمان عیسی است. و مشخص است که طبق یک فرضیه، این اسن ها بودند که معلمان مسیح و یحیی باپتیست بودند.

بعد از جلسه ریلکسیشن، نوبت من بود که از دولورس کانن سوال بپرسم.

- اما آیا کاری که با مشتریان خود انجام می دهید خطرناک نیست؟

بسیاری از مردم واقعاً مراقب هیپنوتیزم هستند. اما در مدت چهل سال فعالیتم حتی یک مورد را به خاطر ندارم که هیپنوتیزم باعث آسیب به سلامتی شده باشد. این یک روش کاملاً ایمن و یکی از قوی ترین روش های روان درمانی است که در عمل پزشکی استفاده می شود. عوارض جانبی یا عوارضی ایجاد نمی کند. اما، مانند هر ابزار دیگری، فقط در دستان متخصص بی خطر است.

در مورد شما من از روش آرامش از طریق صحبت استفاده کردم. با وادار کردن شما به تصور تصاویر خاصی، می‌توانم شما را در وضعیت زندگی گذشته قرار دهم، اما این تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که من و شما در یک جلسه درمانی قرار بگیریم. سپس باید با جزئیات بیشتری با شما صحبت کنم، ببینم چه مشکلاتی دارید، چه انتظاری از این درمان دارید.

در کارم با این واقعیت مواجه می شوم که مردم مشکلات جدی دارند که ناشی از زندگی گذشته است. علاوه بر این، مشکلات روانی که در گذشته از اهمیت جدی برخوردار نبودند، معمولاً در زندگی واقعی به بیماری ها یا بیماری های جسمی تبدیل می شوند. به عنوان مثال، شما فوبیا دارید - ترس از مرگ، آتش، آب و هر چیز دیگری. بنابراین همه این ترس ها از یکی از زندگی های گذشته سرچشمه می گیرند. اگر بتوانم زندگی ای را که در آن متولد شده اند پیدا کنم، مشکل را می توان خیلی سریع - در یک جلسه - از بین برد.

- امروز را چگونه باید زندگی کرد تا در زندگی بعدی (البته اگر برنامه ریزی شده باشد) به طرز طاقت فرسایی دردناک نباشد؟

بر اساس جهان بینی من زندگی انسان نوعی مدرسه است. ما به زمین آمده ایم تا درس های خاصی بیاموزیم. ما یک برنامه آموزشی مشخص، اهداف و اهداف داریم که باید یاد بگیریم. مثلاً فردی در خانواده یا معشوقش مشکل دارد. یا، فرض کنید، در زندگی گذشته به این یا آن شخص آسیب رساندید. شما نمی توانید آن را دور بیندازید، باید به عقب برگردید و اقدامات خود را اصلاح کنید. به محض اینکه موفق به انجام این کار شوید، مشکل برای همیشه برطرف می شود. و انجام آن چندان دشوار نیست، زیرا ما در زندگی گذشته خود با افراد نزدیک خود زندگی می کردیم و بارها و بارها با آنها متولد می شویم. من معتقدم این اتفاق می افتد زیرا ما این افراد را دوست داریم و از بودن در کنار آنها لذت می بریم. انگار داریم با آنها قرارداد امضا می‌کنیم و وقتی می‌خواهیم دوباره تجسم پیدا کنیم، اساساً می‌گوییم: "بیایید سعی کنیم دوباره آن مسیر را طی کنیم، زیرا دفعه قبل خیلی خوب نشد."

- پس آدم همیشه آدم می ماند؟ و من فکر کردم که جهان بینی شما چیزی بیش از اعتقاد به تناسخ نیست. اما تولد دوباره به پروانه، قاصدک یا سگ چطور؟

بسیاری از مردم به اشتباه معتقدند که یک فرد می تواند در وجود بعدی خود به عنوان یک حیوان به دنیا بیاید. تحقیقات من نشان می‌دهد که وقتی روح یک فرد به شکلی فیزیکی تجسم می‌یابد، تقریباً همیشه بدن انسان را دریافت می‌کند. ما هرگز شکل حیوانی به خود نخواهیم گرفت، زیرا جانوران روح کاملاً متفاوتی دارند.

- احتمالاً بدترین گزینه برای یک زندگی بیشتر روی زمین نیست؟

در تجسمات گذشته خود، یک شخص همیشه روی زمین زندگی نمی کند، شما همچنین می توانید به سیارات دیگر، به ابعاد دیگر بروید. بدن انسان ممکن است شکل دیگری داشته باشد یا اصلاً بدنی وجود نداشته باشد. واقعیت این است که شرایط جسمانی ما فقط لباس ماست. با این حال، ابعادی وجود دارد که در آنها یک فرد می تواند در حالت انرژی خالص وجود داشته باشد. اگر در این زندگی به همه چیزهایی که قرار بود تسلط داشته باشید تسلط نداشته باشید، در سطح قبلی خواهید ماند. همه تنها زمانی به مرحله بعدی می روند که درس را یاد گرفته باشند و آماده باشند تا مرحله بعدی را بپذیرند. از آنجایی که همه ما برای توسعه تلاش می کنیم، چرا به عقب برگردیم؟ در زمین، روح احساسات و محدودیت ها را می آموزد، اما در سیارات دیگر این درس ها وجود ندارد. آیا یادگیری چیزهای جدید جالب نیست؟

- آیا روش شما تفاوتی با تکنیک های سایر متخصصان دارد؟

روش من بسیار سریع است و سعی می کنم شخص را مستقیماً به سمت علت مشکل هدایت کنم. سطوح مختلفی از خلسه هیپنوتیزمی وجود دارد. این سطوح را می توان با استفاده از ابزارهای موجود در یک آزمایشگاه علمی اندازه گیری کرد. هرچه وضعیت هیپنوتیزم در طول رگرسیون زندگی گذشته عمیق تر باشد، جزئیات بیشتری را می توان آشکار کرد. من می دانم که درجه خلسه را می توان با واکنش های فیزیکی آزمودنی ها و نحوه پاسخ دادن به سؤالات ارزیابی کرد. در حالت های کمتر عمیق، آنها حتی شک نمی کنند که اتفاق خاصی در حال رخ دادن است. آنها هم مثل شما حاضرند قسم بخورند که کاملاً بیدار هستند و نمی توانند بفهمند که اطلاعات از کجا آمده است. از آنجا که آگاهی هنوز بسیار فعال است، آنها فکر می کنند که فقط تخیل آنهاست. در حالت های خلسه کم عمق، فرد اغلب وقایع یک زندگی گذشته را به گونه ای مشاهده می کند که انگار در حال تماشای یک فیلم است. همانطور که خلسه عمیق تر می شود، او بین مشاهده و مشارکت در زندگی گذشته متناوب می شود. زمانی که او به چشم شخص دیگری می بیند و واکنش های احساسی را تجربه می کند، عمیق ترین مرحله شروع می شود. هشیاری کمتر فعال می شود و سوژه در آنچه می بیند و تجربه می کند غرق می شود. من یک بار با گروهی از مردم کار کردم که فرشتگان نگهبان خود را در بعد دیگری ملاقات کردند. اگر من و شما جلسه را ادامه دهیم، شما نیز به خوبی می توانید با فرشته خود ارتباط برقرار کنید.

- و برای او یک مکان گرم در زندگی پس از مرگ پیدا کنید؟

قطعا. و علاوه بر این، توصیه ها، دستورالعمل ها یا توصیه هایی برای زندگی واقعی دریافت کنید.

- آیا سفر به زندگی گذشته در اختیار نمایندگان ملیت های مختلف است؟

یک بار یک جلسه با چینی ها برگزار کردم. منطقی است که فرض کنیم زندگی گذشته آنها باید در کشورهای آسیایی می گذشت، اما معلوم شد که سوژه های من گاوچران، هندی ها و حتی سربازان رومی بودند، اما ساکنان منطقه آنها نبودند. من به این نتیجه رسیدم که یک فرد می تواند چندین تجربه از تناسخ داشته باشد.

-بله اتفاقا به خدا اعتقاد داری؟

خدای من در تعالیم دینی نیست. از روی تمرینم می‌دانم که واقعاً چه اتفاقی افتاده است و کلیسا درباره چه چیزی سکوت می‌کند. خدا قاضی نیست که مجازات کند، خدا عشق است و او واقعی تر از آن چیزی است که دین به ما می گوید.

Dolores Cannon - درباره نویسنده

در سال 1968، دولورس برای اولین بار با مفهوم تناسخ مواجه شد که شوهرش، هیپنوتیزم کننده آماتور، که در آن زمان با زنی کار می کرد که او را در حالت هیپنوتیزم واپسگرا قرار می داد، ناگهان شروع به دریافت اطلاعات از او درباره زندگی گذشته اش کرد. (این تجربه توسط دولورس در کتاب یادآوری زندگی های گذشته شرح داده شده است.)

در سال 1970، زمانی که شوهر به دلیل سالها خدمت بازنشسته شد، خانواده در آرکانزاس ساکن شدند. از این زمان به بعد، حرفه نویسندگی دولورس آغاز شد: او مقالاتی را نوشت که در روزنامه ها و مجلات منتشر می کرد. وقتی بچه ها بزرگ شدند و مستقل شدند، علاقه او به هیپنوتیزم واپسگرا و تناسخ دوباره بیدار شد. او با مطالعه روش های مختلف هیپنوتیزم، در نهایت تکنیک منحصر به فرد خود را توسعه داد، که به لطف آن می تواند اطلاعات بسیار ارزشمند و مفیدی با ماهیت تاریخی و معنوی از افراد در حالت قهقرایی به دست آورد. از سال 1979، او چنین اطلاعات دریافتی از صدها داوطلب را جمع آوری و نظام مند می کند. او خود را "هیپنوتیزم کننده رگرسیون و روانشناس پژوهشی" می نامد که دانش از دست رفته را "ثبت و بازیابی" می کند. علاوه بر کارهای تحقیقاتی، دولورس چندین سال با سازمان MUFON (انجمن آمریکایی برای تحقیقات بشقاب پرنده) کار کرد.

از جمله کتاب هایی که او منتشر کرد، گفتگو با نوستراداموس"(I، II، III)، "نگهبانان عدن" و "مسیح و اسن ها" (منتشر شده توسط Gateway Books در انگلستان). علاوه بر این، او چندین کتاب نوشته است که جالب ترین موارد را از عملکرد خود شرح می دهد که برخی از آنها قبلاً چاپ شده یا در حال آماده شدن برای چاپ هستند.

دولورس دارای چهار فرزند و دوازده نوه است که او را مجبور می کند که دائماً بین دنیای "واقعی" خانواده اش و دنیای "نامرئی" موضوعاتی که با آنها کار می کند تعادل برقرار کند.

Dolores Cannon - کتاب به صورت رایگان:

این کتاب ادامه جلد اول...

در آن شما خواهید آموخت: در مورد بهترین دوره برای زمین. درباره بدن های جدید و علائم فیزیکی تغییر...

"شما باید در اینجا (روی بدن) تمرکز کنید و بهشت ​​خود را روی زمین ایجاد کنید. روی چیزی تمرکز کن که...

این کتاب حاوی مفاهیم متافیزیکی پیچیده تری است که دولورس کانن در طول بیست سال تحقیق خود با استفاده از رگرسیون درمانی کشف کرد. برخی از موضوعات مورد بررسی: جهان های موازی. چگونه تشکیل می شوند ...

بشریت در آستانه درک و پذیرش واقعیت وجود تمدن های دیگر در جهان ماست. برخی از موضوعات بررسی شده در کتاب های "جهان چند بعدی...":

پیدایش، شناخت و نابودی آتلانتیس...;

توضیحات زمینی...

در سال 1945، بمب های اتمی در طول جنگ جهانی دوم پرتاب شد. "مدافعان" و "مراقبان" ما در فضا دیدند که زمین در آستانه فاجعه است. آنها نمی توانستند «از بیرون» مداخله کنند، اما فرصتی برای تأثیرگذاری «از درون...» داشتند.

جلد دوم کتاب پرفروش معروف دولورس کانن، مکالمات با نوستراداموس، ادامه داستان جذاب مجموعه ای از تماس های غیر معمول با پیشگوی بزرگ است. این جلد شامل 143 رباعی است که رونویسی شده...

در بسیاری از مطالعاتم ...

Dolores Cannon یک هیپنوتیزم کننده رگرسیون معروف جهانی است که از هیپنوتیزم رگرسیون برای استخراج دانش مهمی استفاده می کند که در گذشته های دور در تمدن ما گم شده است. آشنا برای خوانندگان روسی از کتاب های پرفروش «بین...

اشتراک گذاری