مرحله در مورد زندگی مدرسه صحنه های خنده دار از زندگی مدرسه

صحنه 1: کارینا به مدرسه می رود

این چیزی است که من برای دانش آموزان دبیرستان نوشتم. با در نظر گرفتن این ایده و لحظات فردی، می توانید صحنه های خنده دار مشابهی را برای سن و جوانتر و مسن تر ایجاد کنید. مهم است که درک کنیم که این تبریک برای دختران، هدیه ای از پسران کلاس است. بنابراین، دختران سعی کردند صحنه را سرگرم کنند، سپاسگزار و بدون توهین وحشتناک!

بازیگران

1 پسر، لباس دخترانه کرینا

دستیار

1 نفر نشسته در سالن، در لحظه مناسب شماره گیری "Karina" بر روی شماره تلفن همراه خود.

1 - 2 دختران کمک به پسران برای سازماندهی و انجام این همه. آنها باید تنها کسانی باشند که از جزئیات کامل آگاه هستند. بقیه به اندازه کافی یک چیز را می دانند: پسران صحنه های خنده دار را از آن تهیه می کنند زندگی مدرسه، و برای این ما به لباس و لوازم جانبی خود نیاز داریم.

چگونه لباس پوشیدن

این به سبک دختران شما مطلوب است. حتی در آن کلاس هایی که به شدت خواستار رفتن به مدرسه فقط در یک فرم می باشند، همیشه 1 تا 2 خانم جوان وجود دارد که به آنچه می خواهند می رود. معمولا این ها چیزهای پر زرق و برق رنگی هستند. و اگر می توانید جمع آوری کنید، بسیار خوب خواهد بود

از یک پیراهن دخترانه (یا ژاکت)

از سوی دیگر - یک دامن (پسر را در بالای شلوار خود قرار دهید)

از 3rd - موی چسبنده قابل توجه است

از چهارم - کت

از بقیه - موهای زینتی، کمان

این یک کلاه گیس زنانه است

و بر روی آن موهای زرق و برق دار برای مو وجود دارد، کمی بیشتر از معمول است - ما صحنه های خنده دار، و نه عادی. اگر کلاه گیس وجود نداشته باشد، موهای زینتی و کراوات درست بر روی مدل موی پسر است. اگر همه چیز کوتاه است و یا او نمی خواهد، پس از آن

کلاه یا پیراهن

اما همیشه در سبک دخترانه - با گلدوزی با قلاب و سایر زیبایی ها. و پسر باید در این کلاه در تمام طول زمان، در حالی که او انجام می شود.

مهم است!

یک دختر می تواند همه چیز را نداشته باشد، حتی اگر او پیشنهاد دهد: پس از آن تقلید از این دختر خاص خواهد بود. و ما نیاز داریم - یک تصویر جمعی، به طوری که در هر جزئیات خاص کسی خود و یا دخترش را تشخیص دهد. فقط در این راه خنده دار، سرگرم کننده و توهین آمیز نخواهد بود. شما می توانید قبل از شروع صحنه اعلام کنید:

صحنه های خنده دار  از زندگی مدرسه: دختران از طریق چشم پسرها. صحنه اول: کارینا به مدرسه می رود هر مسابقه ای تصادفی است.

برای اینکه آنها را به صورت تصادفی نگاه کنید، مطمئن شوید 2 نام زن برای شخصیت های انتخاب شده، که در کلاس شما نیستند انتخاب کنید. من این را دارم - کارینا و سوتا، برای شما - هر کسی، اما نه نام دختر کلاس شما!

غرفه

لباس + چیزی در سر (نقاشی شده در بالا)

جدول - در هر کلاس است

2 صندلی (1 - نشستن، 1 - برای یک کت). یا ایستاده آویز + 1 صندلی

کیسه های زنانه از اندازه متوسط ​​(اگر کیسه بزرگتر از ضروری است، کاغذ کوچکتر را در پایین قرار دهید تا محل آن باشد)

کیسه آرایشی با لوازم آرایشی و آینه. لوازم آرایشی زیادی وجود دارد که بسته بندی لوازم آرایشی آن دشوار است.

2 - 3 کتاب های درسی

2 تا 3 نوت بوک ضخیم

تلفن معتبر تلفن همراه به طوری که آن می تواند یک ملودی در هنگام فراخوانی پخش کند. پیشبرد vibro را حذف کنید و فقط ملودی را ترک کنید - صدای وحشتناک و خنده دار.

برای این صحنه، مانند، همه چیز. اگر چیزی را فراموش کرده ام، به دقت از طریق اسکریپت بروید و آن را کامل کنید.

به طور مستقیم صحنه

کارینا، به شیوه ای رفتار می کند، وارد اتاق می شود، به میز می رود. از یک کیسه زیبایی لوازم آرایشی و بهداشتی که در آنجا وجود دارد، او یک آینه (جعبه پودر با آینه) و یک ریمل مژه و ابرو می کند، مژه هایش را شروع می کند، فراموش نکنید دهان او را باز کند (این شوخی نیست، برخی واقعا آن را انجام می دهند) البته پسر فقط قلم مو را در کنار مژه ها می کشد. برای واقعی)))).

تلفن همراه زنگ می زند ریمل مژه و ابرو را تکان می دهد، با صدای اعتراضی والدین پاسخ می دهد:

-  نور، خب چی میخوای، من میروم! خوب، کجا؟ به مدرسه، به طور طبیعی. خوب، به چه معنی سریعتر است؟ خیلی صبر میکنم

غرق شدن در یک کیسه آرایشی، پیدا نمی کند، محتویات روی میز را از بین می برد. یک کوه از لوازم آرایشی تشکیل شده است: پودر، سایه چشم، ریمل مژه و ابرو، لب براق، پایه و مداد رنگی - به طور کلی، این مقدار زیادی وجود دارد. در این سرهم بندی، به طور متناوب، پیدا کردن سایه ها - نقاشی پلک ها (در اینجا و بیشتر - همانطور که نقاشی)، خط چشم - رسم یک خط بر روی پلک بالا، مداد لب - چرخاندن لب در طول کانتور، کشیدن و باز کردن لب براق - و پس از آن تلفن زنگ می زند با همان صدای پاسخ می دهد:

- نور، خوب، دوباره چه؟ منظور این چیست - یخ زده، و شما، سرانجام، کجا؟ آیا در ورودی ایستاده اید؟ خوب، پرش، یک بار منجمد، گرم. بله، به زودی، به زودی، لب هایم را می سازم و می روم. شما می گویید با تشکر از شما، من یک خال کوبی از ابرو انجام شده، در غیر این صورت من باید ابروهای خود را رنگ آمیزی!

-   چه، لب های خالکوبی بهتر می شود؟ Svetka، تو یک نابغه هستی، فردا من این کار را خواهم کرد! همه چیز، من به زودی، پرش و صبر کنید! بله، ما برای مدرسه دیر نخواهیم شد چی قبلا دیر شده؟ مدرسه، مدرسه فرار نخواهد کرد برای 30 سال ایستاده بود اگر در هنگام تحصیل از برادرم فرار نکردم، قطعا از ما فرار نمی کرد!

- نور، چه می تواند او را به آن مدرسه، از آجر ساخته شده است، آن را تحمل خواهد کرد! چی؟ آره آره، ما با شما مریوانا کار میکنیم؟ لعنتی، درست است، اولین درس مریوانا منجر می شود !!! همه پرواز!

براق شدن لب، ایجاد لب ها، تمام لوازم آرایشی در کیسه های آرایشی، همه چیز را با مشکل مواجه می کند (با توجه به اضافه شدن محتوا، بسته شدن شدید ترس را نشان می دهد). تمام شد. او کیسه را میگیرد، ابتدا کیسه آرایشی را در آن می اندازد، سپس سعی می کند تا چند کتاب درسی و چند نوت بوک ضخیم را جا دهد. آنها شامل نمی شوند و یا فقط جزئی هستند - از کیسه بیرون می آیند.

بیرون می آید، طرف دیگر را می گیرد. هنوز شامل نشده است. او نوت بوک ها، کتاب های درسی، کیسه های لوازم آرایشی را از کیسه می گیرد، نوت بوک ها و کتاب های درسی را در کیسه اش قرار می دهد. آنها وارد شدند

- لعنتی، پس چرا من سفارش من - رفتن به مدرسه بدون یک کیسه لوازم آرایشی و بهداشتی؟ خوب، نه، هنوز کافی نیست و اگر چشم من شروع به جریان می کند و ویتکا ببیند؟ Vasche نمیخواهد ازدواج کند درست است که او این کار را انجام نمی دهد، در غیر این صورت او نمی خواهد!

او به سرعت کتاب های درسی و نوت بوک ها را از کیسه روی میز می اندازد، فقط در یک کیسه آرایشی می اندازد، کلاه، کیف و تلفن را می گیرد، شماره گیری می کند، همانطور که می رود:

- نور، خوب، من قبلا جمع شده ام، همه چیز، من در حال اجرا!

به خواست شما صحنه های خنده دار و خنده دار

شما، Evelina Shesternenko.

اگر به ایده من در مورد موضوع "کارینا در مدرسه" بگویید، سپس طرح سوم را بنویسید.

اما در حال حاضر - همچنین در مورد کارینا، تنها نقش اصلی به ویتا - دوست پسر او داده شده است.

زندگی مدرسه نه تنها با خاطرات مطالعات، معلمان و همکلاسی ها مرتبط است. او همچنین در داستان های خنده دار غنی است. بیایید نگاهی به جالب ترین نمونه هایی که می توان از بسیاری آنها تکرار کرد.

کودکان همه چیز ما هستند ارواح خالص عاقلانه گاهی اوقات می توانند چنین "مروارید" تولید کنند که از دهان به دهان باز می شود. چنین داستان هایی به جوک تبدیل می شود که باعث خنده عمومی می شود. ما نمونه هایی خواهیم داشت - ما صحنه هایی از زندگی مدرسه را می خوانیم.

چه کسی در مدرسه بود؟

شخصیت شخص، شخصیت و مهارت او در شکل گرفته است سن مدرسه، یعنی در نمرات پایین تر. در این زمان، کودکان از طریق نمونه ها، وظایف، کتاب ها در مورد جهان می آموزند. همچنین ویژگی های شخصیتی مانند طنز شکل می گیرد. هر چیزی که مورد علاقه ی دانش آموزان است از کار روزمره دور شود و توجه خود را به یک مورد مضحک تبدیل کند. هنگامی که همه در کلاس درس جدی هستند و به معلم گوش می دهند، کسی ناگهان کاری اشتباه انجام می دهد و یا نادرست پاسخ می دهد، اغلب این امر با یک بار خنده همراه است.


صحنه های کوتاه از زندگی مدرسه

شایعترین، مثلا زمانی که برخی از پتروف، نشسته روی میز آخر، بی سر و صدا تساوی می دهد و در این زمان معلم نام او را می نامد، اما از اولین بار نمیتواند توجه دانش آموزان را جلب کند. معلم تهدید کننده این نام را دوباره تکرار می کند، و اخیرا، تمام توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. در نهایت، پتروف بیدار شد، اما در همان زمان مراقب بود. بلافاصله آشکار است که دانش آموز "در ابرها پرواز کرد". اما همه اطراف خنده دار هستند.

ب چیزی شبیه این است: دیکته در حال آمدن است، دانش آموزان به آرامی متن نوشته شده توسط معلم را بنویسند، اما در آن زمان کسی کلمه کاملا متفاوت شنیده بود. دانش آموز خواسته بود که او به درستی شنیده یا به سادگی یک کلمه کاملا متفاوت در دفترچه یادداشت نوشته است. به عنوان مثال، "ایوان قوی است و با دقت کار می کند." در عوض، او نوشت: "ایوان Repka دقیقا شلیک می کند." اغلب چنین شرایطی باعث خنده نه تنها از دانش آموزان بلکه از خود معلم می شود. چنین قسمت هایی صحنه های خنده دار از زندگی مدرسه هستند که به مدت طولانی به یاد می آورند.



صحنه هایی برای چه هستند؟

از زندگی مدرسه - چرا آنها را بنویسید؟ فقط این که فولکلور مردمی به شکل موارد سرگرم کننده دانش آموزان در طول سال ها جمع آوری شده است و فقط به یکی دیگر از آنها ربطی ندارد. آنها به عنوان ایده هایی برای اجرای نمایش می یابند، که آنها از زندگی مدرسه برای KVN و دیگر اجرای در مقابل عموم مردم جمع می شوند. این در مدارس است که اولین بازیگران و طنز آمیز متولد می شوند. فعالیت خلاقانه این نوع بر اساس تمایل به لطفا است. و چه چیز دیگری به تصویر کشیدن، به طوری که آن مربوط و جالب بود؟ دقیقا صحنه های خنک  از زندگی مدرسه، آنها دانش آموزان را به حداکثر لذت می برند و بازیگران تازه کار را از عامه مردم می سازند. و این تجربه بی ارزش است

صحنه های زندگی مدرسه: نمونه ها

هرکسی جوک هایی درباره Vovochka و Marya Ivanovna می داند. اما بسیاری از آنها صحنه های واقعی زندگی مدرسه هستند. در حقیقت، این یک یا آن وضعیت یک بار بین دانش آموز و یک معلم اتفاق افتاد. درست است که همه پرونده های جمع آوری شده در دو تصویر تخیلی تثبیت شده اند: بازنده ها و معلمان سختگیر. اما از این معنی در همه از دست نرفته است. برخی را در نظر بگیرید صحنه های خنده دار  از زندگی مدرسه بر روی نمونه Vovochka و Marya Ivanovna.


گاراژ پاپین

معلم:  سیدورف، به تخته سیاه بروید کلمات در جمله را بنویسید و مرتب کنید

جان جان به تخته سیاه می رود و می نویسد: "پدر به گاراژ رفت."

معلم:  خب، حالا خونه.

جانی کوچولو:  "پدر" موضوع است، "رفت" - پیش فرض ... و "به گاراژ"   احتمالا بهانه ای است

پروانه با عینک

ماریا ایوانوونا:جانی کوچولو، به تخته سیاه. بنویسید "پسران پروانه ها را گرفتند."

معلم دیکته می کند، دانش آموز می نویسد: "بچه ها پروانه ها را با عینک ها گرفتند."

Marya Ivanovna: سیدورف، چرا شما خیلی بی پروا هستید؟

جانی کوچولو:اشتباه چیست؟

معلم: خوب، کجا پروانه ها را با طبیعت دیدید؟

بخشی از سخنرانی

معلم:  ایوانف، می گویند، و کلمه "خشک" چه بخشی از سخنرانی است؟
  دانش آموز از میز کنار ایستاد و سکوت کرد.
معلم:  خوب، سیدورف، فکر کن چه سوال پاسخ می دهد؟
دانش آموز: خشک ... چقدر بزرگ است؟


از زندگی مدرسه

تغییر. کودکان - چه کجا. در راهرو در حال اجرا، خنده و زنگ. یک دانش آموز تا حد زیادی راهرو را فراتر گذاشت، حتی متوجه نشد که چطور بال خود را ترک کرد، و خودش را در آن قسمت از مدرسه که دانش آموزان دبیرستان هستند پیدا می کند. پس از تماس، او هنوز هم با خوشحالی به درب هایی شبیه به کلاسش می پردازد و به مخاطبان شگفت انگیز متشکل از فارغ التحصیلان آینده نشسته در ایستگاه های خود می پردازد. "اوه، به نظر می رسد من آنجا نیستم"، دانش آموز با تعجب و سرگرم کننده اعلام کرد و به سرعت برگ می کند. در پشت درب قفل شده، خنده دانش آموزان دبیرستان قابل شنیدن است.

چرا بچه ها در درس هایشان می خندند؟

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا برای کودکان در کلاس بسیار سرگرم کننده است؟ فقط زمانی که غیرممکن است که در همه خنده باشد، بسیاری از متن های خنده دار هیستریک هستند. یکی از این موارد یک صحنه از زندگی مدرسه است که در زیر شرح داده شده است.

یک درس تاریخی وجود دارد. معلم درباره ساکنان باستانی بین النهرین صحبت می کند. دانش آموزان در ردیف پشت خیلی خنده دار هستند که به تدریج کل کلاس شروع به نگاه کردن به جهت خود می کند. در نهایت، معلم نمیتواند ایستاد و از مرد خوش گذرانی عجیب و غریب در راهرو "خنده و آرامش" پرتاب کند. پسر کراسنوشچکی کلاس را ترک می کند. پس از پنج دقیقه، کودک کاملا آرام بازگشت می کند، اما به سختی از اتاق تاریخ عبور می کند، دوباره با خنده خم می شود. برای رفتار او، یک دیو و یک دفتر خاطرات را تکان داد - برای رفتن به مدرسه برای والدین. اما وضعیت بر همکلاسی های پسر تاثیر گذاشت، به طوری که هر کس دیگری نیز سرگرم کننده بود.

بیایید خلاصه کنیم


صحنه های خنده دار از زندگی مدرسه - این روزانه یک مجموعه ارزشمند از کالج دانش آموز را پر می کند. موارد جنجالی، داستان ها و موقعیت هایی که می توان به عنوان "شما نمی توانید به طور ذهنی فکر کنید"، سرگرم شوید نه تنها کودکان بلکه بزرگسالان را نیز سرگرم کنید. اغلب معلمان خود قادر به متوقف کردن خنده در هنگام شنیدن چیزی در این درس نیستند. اشتباه از کلمات، توضیحات خنده دار از چیزها و اشیاء، استدلال کودکان - همه اینها می توانند زندگی مدرسه را متنوع کرده و تن صدا را به جدی بودن آموزه ها تبدیل کنند. بدون موقعیت های خنده دار مضحک، در زندگی روزمره خسته کننده است و آنچه در زندگی مدرسه می توانیم بگوییم ...

صحنه های خنده دار از زندگی مدرسه

به شما توجه شده استصحنه های طنز آمیز آنها نمی خواهند هنرمندان خود را به حفظ متون بزرگ (بازی نقش معلم می تواند حتی با استفاده از ورق تقلب متصل به مجله سرد)، لباس های ویژه برای آنها لازم نیست. در تمرین زمان حداقل خواهد شد. در همان زمان، تم ها از تمام صحنه ها بسیار نزدیک به کودکان است. برای آنها مفید خواهد بود تا خود را از خارج بیابند، تا اشتباهاتشان را بخندند.

صحنه "موارد ما"

صحنه "پاسخ صحیح"

صحنه "3 = 7 و 2 = 5"

صحنه "پوشه زیر بازو"

صحنه "در درس ریاضیات"

صحنه "در درس های زبان روسی"

صحنه "مدرسه و فروشنده"

صحنه "دانش آموزان در ورزشگاه"

صحنه "رژه از سبزیجات"

صحنه "Stokers یا Pedrazborki"

صحنه "عادت های بد - نه!"

صحنه "یک سیاره جدید را باز کنید!"

صحنه "حرفه - معلم"

صحنه "کلمات زباله"

صحنه "درس رسم"

صحنه "هنرمند"

صحنه "مثلث و میدان"

صحنه "نمونه کارها-ترموک"

صحنه "مرد جوان در یک کلوپ شبانه"

مینیاتوری "عجایب و تنها"

صحنه "کابین رادیولوژیست"

صحنه "Fairy pedsovet"

Biosense "سیستم طبیعی"

صحنه " معلم جدید"

صحنه "معماهای مدرسه"

صحنه "حالت روز"

صحنه "موارد ما"

(توسطل . به آمینسکی)

بازیگران: معلم و دانش آموز پتروف

معلم:  پتروف، به تخته سیاه بروید و یک داستان کوچک بنویسید که من به شما تعلق دارم.

دانش آموز  می رود به تخته سیاه و آماده برای نوشتن.

معلم (دیکته):  "بابا و مادر، ووا را به خاطر رفتار بد رفتار کردند. Vova گناه خاموش بود، و پس از آن قول داده بود برای بهبود. "

دانش آموز  دیکته را روی تخته سیاه می نویسد

معلم:  عالی است همه اسم ها را در داستان خود بنویسید.

دانش آموز  تاکید بر کلمات: "پدر"، "مادر"، "ووا"، "رفتار"، "ووا"، "وعده".

معلم:  آیا انجام شده است؟ تعیین مواردی که این اسمها در آن قرار دارند آن را گرفتی؟

دانش آموزبله

معلم:  شروع کنید

دانش آموز: "پدر و مادر". چه کسی؟ چی والدین از این رو، پرونده جنبی.

چه کسی سرش را تکان داد؟ ووا "ووا" یک نام است. بنابراین، پرونده نامزدی.

برای چی چی کار کردی؟ برای رفتار بد واضح است که او کاری انجام داده است. این به این معنی است که پرونده «رفتار» ابزار مهمی است.

Vova گناه ساکت بود بنابراین، در اینجا در "Vova" مورد اتهام است.

خوب، "وعده"، البته، در مورد دیابتی، از Vova به آن داد!

این است!

معلم: بله، تجزیه و تحلیل معلوم شد که اصلی است! یک دفتر خاطرات را بفرستید، پتروف. من تعجب می کنم که چه علامتی که شما پیشنهاد می کنید خودتان قرار دهید؟

دانش آموز: چی؟ البته بالا پنج!

معلم:  بالا پنج؟ به هر حال، در این مورد شما این کلمه "پنج" را می دانید؟

دانش آموز: در مقدمه

معلم:  در مقدمه؟ چرا؟

دانش آموز: خب، من خودم آن را ارائه دادم!

بازگشت به محتوای

صحنه "پاسخ صحیح"

(و . ب utman)

بازیگران: معلم و دانش آموز پتروف

معلمپتروف، چند نفر خواهد بود: چهار نفر به دو تقسیم می شوند؟

دانش آموز: و چه چیزی برای به اشتراک گذاشتن، میخائیل ایوانویچ؟

معلم: خوب، بگذارید چهار سیب بگیریم.

دانش آموز: و بین آنها؟

معلم: خوب، اجازه دهید بین شما و سیدوروف باشد

دانش آموز: سپس سه نفر به من و یکی به سیدوروف.

معلمچرا؟

دانش آموز: از آنجا که سیدوروف یک سیب من را متعهد می کند.

معلم: آلو او نباید شما باشد

دانش آموز: نه، من نباید آلو بگیرم

معلم: خوب، چقدر خواهد بود اگر چهار آلو به دو تقسیم شود؟

دانش آموز: چهار و همه سیدورف.

معلمچرا چهار؟

دانش آموز: چون من آلو را دوست ندارم

معلم: اشتباه دوباره

دانش آموز: و چقدر درست است؟

معلم: اما حالا جواب صحیح را در دفترچه خاطراتم قرار می دهم!

بازگشت به محتوای

صحنه "3 = 7 و 2 = 5"

(روزنامه " مدرسه ابتدایی"،" ریاضیات "، شماره 24، 2002)

معلم: خب، پتروف؟ چه باید بکنم؟

پتروف: چرا؟

معلم: تمام سالی که هیچ کاری نکردی، چیزی یاد نگرفتی آنچه را در اظهارات قرار می دهید، به طور مستقیم نمی دانم.

پتروف  (خیره کننده در کف): من، ایوان ایوانویچ، در کار علمی شرکت داشتم.

معلم: چه خبر؟ چطور؟

پتروف: من تصمیم گرفتم که تمام ریاضیات ما اشتباه باشد و ... آن را اثبات کرد!

معلم: پس، رفیق بزرگ پتروف، آیا این را به دست آورده اید؟

پتروف: آه، چه می توانم بگویم، ایوان ایوانویچ! این تقصیر من نیست که فیثاغورس اشتباه بود و این یکی ... Archimedes!

معلم: ارشمیدس؟

پتروف: و همچنین او، پس از همه، آنها گفت که سه برابر تنها سه است.

معلم: و چه چیز دیگری؟

پتروف  (رسما): این درست نیست! ثابت کردم که سه برابر هفت برابر است!

معلم: چطور؟

پتروف: و اینجا، نگاه کنید: 15 -15 = 0. درست است؟

معلم: راست

پتروف: 35 - 35 = 0 هم درست است. بنابراین، 15-15 = 35-35. درست است؟

معلم: راست

پتروف: ما فاکتورهای مشترک: 3 (5-5) = 7 (5-5). درست است؟

معلمدقیقا

پتروف: هه! (5-5) = (5-5). این درست است!

معلمبله

پتروف: سپس همه چیز به وارونه است: 3 = 7!

معلم: آره بنابراین، پتروف، جان سالم به در برد.

پتروف: من نمی خواستم، ایوان ایوانویچ. اما علیه علم ... شما گناه نخواهید کرد!

معلم: من می بینم ببینید: 20-20 = 0. درست است؟

پتروفدقیقا!

معلم: 8-8 = 0 هم درست است سپس 20-20 = 8-8. درست هم

پتروف: دقیقا، ایوان ایوانویچ، برای اطمینان.

معلم: ما فاکتورهای مشترک: 5 (4-4) = 2 (4-4). درست است؟

پتروف: درست است

معلم: سپس همه چیز، پتروف، من به شما "2" میدهم!

پتروف: برای چه، ایوان ایوانویچ؟

معلم: و شما نگران نباشید، پتروف، چرا که اگر هر دو طرف برابری را با (4-4)، سپس 2 = 5 تقسیم کنیم. پس شما؟

پتروف: بگذار بگو

معلم: بنابراین من "2" را قرار داده ام، مهم است. خب

پتروف: نه، نه همه، وان ایوانویچ، "5" بهتر است.

معلم: شاید بهتر است، پتروف، اما تا زمانی که این را اثبات کنی، در سال یک دیو را، به نظر شما، به پنج سال بالا خواهی برد!

به بچه ها کمک کنید پتروف.

بازگشت به محتوای

صحنه "پوشه زیر بازو"

(و . با emerenko)

ووکا: گوش کن، من یک داستان خنده دار به شما می گویم دیروز پوشه با موش گرفتم و به عمو یورا رفتم، پرستار دستور داد.

آندره: سلام هاه و واقعا خنده دار.

ووکا  (شگفت زده): چرا خنده دار است؟ من هم شروع به گفتن نکردم.

آندره  (خنده): یک پوشه ... زیر دست شما! خوب ساخته شده بله، پوشه شما زیر دست و مناسب نیست، او گربه نیست!

ووکاچرا "پوشه من"؟ پوشه - بابا تو می خندی، می گوئیم که چگونه به درستی صحبت می کنی یا چه؟

آندره: (لبخند زدن و ضربه زدن به خود در پیشانی): آه، من حدس زدم! پدر بزرگ - زیر دست! او خودش اشتباه می کند، اما همچنین می آموزد. حالا روشن است: پوشه پدر پدربزرگ کولا است! به طور کلی، آن عالی است که شما با آن آمد - خنده دار و با یک معما!

ووا  (متخلف): پدربزرگ كولا چه كاري با آن دارد؟ من می خواستم به شما چیزی کاملا متفاوت بگویم. من شنیدم، اما تو می خندی، مداخله می کنی، صحبت کن. بله، حتی پدربزرگ من آمد، تحت بازویش کاشته شد، چه خبرنگار پیدا شد! من ترجیح می دهم به خانه با شما صحبت کنم

آندره  (به خود، به تنهایی ترک کرد): و چرا مجروح شد؟ چرا داستان های خنده دار  بگو اگر تو نمی توانی بخند

بازگشت به محتوای

صحنه "در درس های تاریخ طبیعی"

بازیگران: معلم کلاس و دانش آموزان

معلم:  چه کسی می تواند پنج حیوان وحشی را نام ببرد؟

شاگرد پتروف یک دست را می کشد.

معلم: پاسخ، پتروف

دانش آموز پتروف: ببر، تیکر و ... سه توله ببر.

معلم: جنگل متراکم است؟ پاسخ Kosichkina!

دانشجو Kosichkina: اینها جنگل هایی هستند که در آن ... خوب است.

معلم: Simakova، لطفا نام قسمت گل را بنویسید.

دانشجو سیامکواA: گلبرگ، ساقه، گلدان.

معلم: ایوانوف، لطفا به ما بگویید، چه مزایایی پرندگان و حیوانات را به انسان می آورد؟

ایوانوف دانشجو: پرندگان در پشه ها پک می کشند، و گربه ها برای او موش ها را می گیرند.

معلم: پتروف، چه کتابی در مورد مسافران مشهور خواندید؟

دانش آموز پوتوف: "مسافر قورباغه"

معلم: چه کسی به تفاوت بین دریا و رودخانه پاسخ خواهد داد؟ لطفا، میشکین

دانشجو میشیکین: رودخانه دارای دو بانک و یکی از دریا است.

شاگرد زایسف دست را می کشد.

معلم: شما زیتس؟ میخواهید چیزی بپرسید؟

خرگوش دانشجویی: مار Ivanna، آیا درست است که مردم از یک میمون آمده؟

معلم: درست است

خرگوش دانشجویی: بنابراین من نگاه می کنم: میمون ها خیلی کم هستند!

معلم: کوزیوین، پاسخ، لطفا، عمر ماوس چیست؟

کوزیوین دانشجو: خوب، ماری ایوانا، کاملا بر روی گربه بستگی دارد.

معلم: برو به هیئت مدیره ... کیسه ها و ما را در مورد تمساح ها بگویید.

کیسه های شاگرد (رفتن به هیئت مدیره): طول تمساح از سر تا دم 5 متر و از دم تا سر 7 متر است.

معلم: فکر کنید که چه چیزی می گویید آیا این اتفاق می افتد؟

دانش آموز کیسه: این اتفاق می افتد! به عنوان مثال، از دوشنبه تا چهارشنبه - دو روز و از چهارشنبه تا دوشنبه - پنج!

معلم: خمیاکوف، پاسخ، چرا مردم نیاز به یک سیستم عصبی دارند؟

دانشجوی خمیاکوف: برای عصبانیت

معلم: چرا شما، Sinichkin، هر دقیقه به تماشای خود نگاه می کنید؟

شاگرد سینیککین: از آنجا که من به شدت نگران است، مهم نیست که چگونه با یک درس شگفت آور جالب قطع می شود.

معلم: بچه ها، چه کسی پاسخ می دهد که پرنده با کاه در کوزه ی خود پرواز می کند؟

دانش آموز Belkov دست خود را بالاتر از همه می کشد.

معلمآن را امتحان کنید، Belkov.

دانش آموز پروتئین: در نوار کوکتل، مار ایوانا.

معلم: Teplyakova، آخرین دندان های یک نفر چیست؟

Teppakov دانش آموز: دروغ، مار ایوان.

معلم: در حال حاضر از شما یک سوال بسیار دشوار خواهم پرسید، برای پاسخ صحیح، بلافاصله پنج امتیاز را با یک امتیاز اضافه خواهم کرد. و سوال این است: "چرا زمان اروپا پیش از ایالات متحده است؟"

شاگرد Klyuskhkin یک دست می کشد.

معلم: پاسخ، Klyushkin.

دانشجوی Klyuskhkin: چون امریکا بعدا کشف شد!

به اشتراک بگذارید